بانکبانک و بیمه

۵ اصل یک مدیر موفق


*سعید شهبازی/مدیرمسئول ماهنامه سیمای بانکداری

محمدعلی مفرح کارآفرین و بانکدار ایرانی را میتوان نمونه بارزی از یک مدیر کاردان و موفق دانست که در زمانه خودش با اقداماتی که انجام داد و روشهای مدیریتی که در پیش گرفت توانست به موفقیتهای چشمگیری دست یابد که شاید مشابه آن را به ندرت بتوان یافت.
مفرح که شخصی سختکوش، نوآور، توسعه طلب و ریسکپذیر بود در سال ۱۳۳۱ با ابتکار عمل و دوراندیشی مثال زدنی و با همراهی گروهی از دوستان جوان خود، تقریباً از «هیچ» «همهچیز» ساخت و مجموعهای را بنا نهاد که طی دو دهه به یکی از بزرگترین مجموعههای اقتصادی و خدماتی ایران تبدیل گردید و منشاء خدمات بسیاری در کشور شد.
شاید ابتدای داستان از آنجا شروع میشود که محمدعلی مفرح و چند نفر از دوستانش با مشاهده و بررسی شرایط نابسامان آن زمان (سال ۱۳۳۱) و رکود شدید اقتصادی و بیکاری مهلکی که گریبانگیر کشور شده بود، تصمیم به ایجاد تشکلی به نام «انجمن کار» میگیرند تا با همفکری یکدیگر و به اندازه وسع و توان خود در ایجاد فضای اشتغال و کمک به جوانان و افراد بی بضاعت، کوشا و تأثیرگذار باشند. از درون آن انجمن است که فکر تأسیس یک بانک خصوصی به ذهن مفرح جوان خطور میکند؛ آن را مطرح نموده و تشکیل بانکی با نام «صادرات و معادن» مورد تصویب اعضاء قرار میگیرد.  در آن زمان شاید کسی فکرش را هم نمیکرد که طی ۲۰ سال آینده «بانک صادرات» با نزدیک به ۳۴۰۰ واحد بانکی در سراسر ایران و در هر کوی و برزن شعبه دایر کند، تعداد کارکنان آن به بیش از سی هزار نفر برسد، میزان منابع و تعداد مشتریانش با بانک ملی ایران برابری کند، و از لحاظ سودآوری و تأثیرگذاری در اقتصاد کشور چنان حائز اهمیت شود که بسیاری از سیاسیون و تجار و حتی مقامات بالای حکومت آن زمان برای خرید و به دست آوردن قسمتی از سهام آن به هر روش و ترفندی روی آورند و گوی سبقت را از هم بربایند.
«دلیل این موفقیت و شکوفایی چه بود؟ مفرح در طول سالهای مدیریت خود چگونه یک مجموعه خصوصی را به این درجه از پیشرفت و ترقی رسانید؟ الگوی مدیریتی او بر چه اصولی استوار بود؟ راز محبوبیت مفرح میان کارکنان و همعصرانش، و حتی در میان رقبایش در چیست؟
اینها سوالاتی است که دستیابی به پاسخ آنها نه تنها در ظرف زمان خود بلکه در شرایط کنونی اقتصادی و مدیریتی جامعه نیز میتواند مورد استفاده و الگوبرداری قرار گیرد.
یقیناً شخصیتهای بسیار موفق و تأثیرگذاری در سیستم مدیریتی و بانکی کشور از گذشتههای دور تاکنون وجود داشته و دارند که باید روشهای مدیریت آنان و همچنین منش رفتاری و شخصیتی آنان مورد واکاوی قرار گرفته و به عنوان یک الگوی موفق و تأثیرگذار معرفی و مورد استفاده قرار گیرند. نکته حائز اهمیت در این بین نگاه توأمان به دو مقوله «مدیریت» و «اخلاق» است. شاید برخی افراد باتوجه به شیوه مدیریتی مناسبی که در پیش میگیرند به موفقیتهایی دست یافته و برای مدتی به عنوان پیشرو و الگو مطرح گردند ولی با گذر زمان گَرد فراموشی بر چهره آنان نقش بسته و از یادها میروند، اما آن شخصیتهایی که شیوههای مدیریتی خود را بر مبنای اخلاق، درستکاری، پرهیز از تکبر، عشق و محبت به سایرین و جنبههای انسانی کار استوار کردهاند؛ یاد و خاطرشان برای سالیان متمادی بر ذهنها نقش بسته و بر قلبها حکومت میکنند. مرحوم محمدعلی مفرح از این دسته افراد است؛ شخصی که برای خود هیچ نخواست و آنچه هدفش بود خدمت به خلق و دستیابی به منفعت همگانی بود، چیزی که مدیریت امروز ما به شدت به آن نیازمند است. مفرح با وجود اینکه موسس بزرگترین بانک خصوصی کشور با چندهزار شعبه و کارمند بود اما چند اصل را هیچگاه فراموش نکرد.
اولین اصل، ساده زیستی و دوری از تجملات بود؛ تا زمان مرگ در خانه کوچکی با اسباب و اثاثیه بسیار معمولی زندگی میکرد، حقوقش در سطح یک رئیس شعبه بانک بود،  هیچگاه (مگر در ماموریتها) از راننده و خودرو بانک استفاده شخصی نمیکرد، و حتی زمانی که به پاس ۲۵ سال خدمتش در بانک به او یک خودرو     هدیه میدهند از قبولش امتناع میکند.
اصل دوم؛ عمل به قوانین و پرهیز از سفارشپذیری است؛ که یقیناً اگر این اصل را رعایت نمیکرد تابدین حد موفق نمیشد. این را میتوان در نامه مفرح به کارکنان بانک در سال ۱۳۵۲ یافت. جایی که خطاب به کارکنانش عنوان میکند که من تا بدینجای کار تمام تلاش خود را معطوف این کردهام که از پذیرش هرگونه سفارش دیگران و فاصله گرفتن از قوانین و مقررات و دستورالعملهای بانک پرهیز نمایم و انتظارم از شما این است که تمام قد در برابر سفارشات دیگران ایستادگی نموده و در همه حال قوانین را رعایت نمایید.
اصل سوم، عمل به وظایف مدیریتی و دوری جستن از کم کاری و تنپروری است. مفرح در طول سال به تک تک شعب بانک سرکشی میکرد، تلاش میکرد تمام مسائل ریز و درشت بانک و کارکنان را تحت نظر و کنترل داشته باشد، روزانه چندین ساعت کار میکرد و در تلاش بود موانع و مشکلات را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته و مرتفع نماید. این ویژگی مفرح یعنی مسئولیتپذیری و سختکوشی وی به مدیران و زیردستانش هم منتقل شده بود.
اصل چهارم؛ ایجاد انگیزش در کارکنان بانک در تمامی سطوح بود. مفرح تلاش میکرد به هر نحوی انگیزهها را بالا ببرد، استعدادها را شکوفا کند و یک انرژی مضاعف برای تلاش و خدمت در کارکنان ایجاد نماید. برای این کار در درجه اول همه کارکنان را در سهام بانک مشارکت داد تا آنان موفقیت بانک را موفقیت خود و سودآوری آن را سودآوری خود بدانند. در ادامه حقوقها را به نحو چشمگیری افزایش داد تا کارکنان با آسودگی خیال و بدون دغدغه ذهنی به کار مشغول باشند. همچنین در بازدیدهایش در شعب آنچنان متواضعانه و پدرانه با کارمندان برخورد میکرد و به اصطلاح با آنان گرم میگرفت که کارمندان با جان و دل برایش کار میکردند و برای دستیابی به اهدافش از جان مایه میگذاشتند.
اصل پنجم او که هیچگاه از آن تخطی نمیکرد برخورد قاطع با اختلاس و انحرافات اخلاقی بود. وی علیرغم تمام مهربانیها و انعطافپذیریهایش، با شدت هرچه تمامتر با کارمندی که اثبات میشد حتی به اندازه یک ریال از اموال بانک و یا مشتریان برداشت کرده است و یا از نظر اخلاقی با انحرافات و مشکلاتی مواجه است برخورد میکرد و این افراد را از بانک اخراج مینمود.
اینها برخی از اصولی بود که پایبندی به آنها مفرح را به چهرهای خوشنام، تأثیرگذار و موفق در عرصه بانکداری تبدیل کرد تا آنجا که پس از ۳۴ سال از مرگش همچنان نام و یادش در ذهنها ماندگار و نامش بلند آوازه است.  
 

همچنین بخوانید

دکمه بازگشت به بالا