بورسبورس اوراق

الزام حضور بازار سرمایه در تصمیمات کلان اقتصادی

نقش بازار سرمایه در تقویت بنیان های اقتصادی و تامین مالی بنگاه های بزرگ بر هیچ کسی پوشیده نیست. اینکه تقویت و تعمیق بورس می تواند منجر به رشد اقتصادی شود نکته حائز اهمیتی است که سال ها دولت ها از آن غافل بوده اند.

طی یکسال اخیر، گسیل نقدینگی های سرگردان به سمت این بازار در کنار افزایش آگاهی عموم مردم از مزیت های سرمایه گذاری در بازار سرمایه، باعث شد تا نگاه مردان اقتصادی دولت به تالار شیشه ای معطوف شود.

بورس تهران در نیمه نخست سال جاری بازدهی حدود ۱۰۰ درصدی داشت، از سوی دیگر ورود حجم زیادی نقدینگی بازیگران خرد باعث شد تا میانگین ارزش روزانه معاملات بورس تهران به بیش از یک و نیم میلیارد تومان برسد.

به گزارش پایگاه خبری آرمان اقتصادی، در میزگردی با موضوع نقش دولت ها در عملکرد بازار سرمایه و بررسی عملکرد این بازار تا پایان سال ۹۷، به بررسی تمامی جوانب مهمترین بازار مالی کشور پرداخته است.

این میزگرد، با حضور دکتر حسین عبده تبریزی، عضو شورای عالی بورس، دکتر سعید اسلامی بیدگلی، عضو شورای عالی بورس و دبیرکل کانون نهادهای سرمایه گذاری، محسن خدابخش، مدیر نظارت بر بورس های سازمان بورس و اوراق بهادار و حمیدرضا مهرآور، مدیرعامل کارگزاری بانک سامان برگزار شد.

از دستاوردهای مهم این میزگرد می توان به اجماع نظر صاحب نظران بر لزوم پررنگ شدن نقش بازار سرمایه در تصمیمات کلان اقتصادی کشور اشاره کرد.

صاحب نظران حاضر در میزگرد، با انتقاد از بی توجهی مدیران دولتی در تبیین برخی سیاست ها که بازار سرمایه را متضرر می کند تاکید کردند، توسعه بورس تا حد زیادی دولت ها را منتفع می کند و نباید دستورالعملی بدون در نظر گرفتن ملاحظات روند فعالیت بنگاه های بورسی تدوین شود.

همچنین در این میزگرد روند ماه های ابتدایی بورس و مولفه های اثرگذار بر آن بررسی شد و آینده این بازار نیز با گمانه زنی های کارشناسان تا حد زیادی ترسیم شد.

از حاضرین در میزگرد پرسیدیم تاثیر سیاست های دولت بر روند بازار سرمایه چگونه است؟ دولت به چه نحوی می تواند بر روند بازار سرمایه اثرگذار باشد؟

سعید اسلامی بیدگلی: یکی از مهم ترین ریسک هایی که فعالان بازار سرمایه همواره با آن مواجه هستند، تصمیمات دولت های مختلف است. طی چند دهه اخیر، بسیاری از سیاست گذاری های دولت به نفع بازار سرمایه نبوده و همین موضوع باعث عدم توسعه بازار نسبت به ابعاد کلی اقتصاد کشور شده است.

طی مدت اخیر از سوی مسئولان تراز اول کشور حمایت های قابل توجه ای از بورس شده است، با این وجود در عمل و در برخی موارد قوانینی وضع شده که به ضرر این بازار بوده است. به عنوان مثال در نیمه نخست سال مسئولان تراز اول کشور بازار سرمایه را تنها مکان توسعه بنگاه های اقتصادی دانستند، اما سیاست گذاری های ارزی بعضا نابجا یا موضوع قیمت گذاری برای کالاها، ریسک های زیادی برای سرمایه گذاران بورسی ایجاد کرد. به طور کلی ما همواره با این معضل مواجهیم که چطور سیاست های دولت را با اندیشه های توسعه گرایانه بازار سرمایه همسو کنیم.

حمیدرضا مهرآور: سال هاست که اقتصاد ایران بر پایه بازار پول حرکت می کند، به همین دلیل است که ارزش واقعی بازار سرمایه در آن حدی که باید جدی گرفته نشده است. بارها دیده شد که سیاست های یک نهاد، به یکباره مکانیسم های بازار سرمایه را دستخوش تغییر قرار می دهد. به عنوان مثال آزاد شدن نرخ ارز، مستقیم و غیر مستقیم بر سیاست های بازار سرمایه اثر گذاشت و به تبع آن روند فعالیت سهامداران، شرکت های کارگزاری، صندوق های سرمایه گذاری و سبدهای معاملاتی را با تغییر اجباری مواجه کرد.

با این وجود موضوع اهمیت به بازار سرمایه را از زوایای دیگر نیز می توان بررسی کرد. طی سال ها فعالیت این بازار تنها یکبار، آن هم طی دوران ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی ، شاهد حضور یک رییس جمهور در تالار شیشه ای بودیم. مقامات عالی رتبه کشور بازدیدهای بسیار کمی از این بازار ارزشمند داشتند، در صورتی که حضور این مقامات در ادوار مختلف می توانست باعث دلگرمی سهامداران شود.

محسن خدابخش:  نه تنها معضل بازار سرمایه، بلکه معضل کل اقتصاد کشور نظریه های دستوری است. در بسیاری از مواقع دیده شد که دولت تلاش بر کنترل قیمت ها دارد، دلیل این معضل این است که ما نمی خواهیم با واقعیت و  اعداد و ارقام حقیقی  آشتی کنیم و اعداد و ارقامی که ناشی از عرضه و تقاضا هستند را نادیده می گیریم.

در بازار سرمایه هم این مشکل وجود دارد.  به عنوان مثال در بخشنامه ای که در سوم شهریور سال جاری در خصوص نرخ پایه خوراک پتروشیمی ها صادر شد، قیمت پایه وکیوم باتوم ۲هزار و ۵۰۰ تومان اعلام و در پنجم شهریور این قیمت به هزار و ۲۰۰ تومان تغییر کرد. این در حالیست که در بورس کالا عدد دو هزار و ۵۰۰ تومان نرخ پایه در نظر گرفته شد و در فرآیند معاملات به سه هزار تومان رسید.

مسئولان کشور باید توجه ویژه داشته باشند که بازار سرمایه بسیار هوشمند است و از کوچکترین تغییرات تاثیر پذیری دارد. بارها دیده شده ابلاغ یک دستورالعمل جدید یا یک بخشنامه روند معاملات بورس را به کل تغییر داده است. از این رو، این مشکل نیز وجود دارد که در بسیاری از تصمیم گیری های کلان اقتصادی کشور، شرایط بازار سرمایه نادیده گرفته شود.

حسین عبده تبریزی : کاملا واضح است که بازار سرمایه مانند دیگر بخش های اقتصادی کشور تحت تاثیر تصمیمات دولت قرار دارد. در این موضوع نیز شکی نیست که دولت از این بازار حمایت می کند و به اهمیت آن پی برده است.

به نظر می رسد طی سال های اخیر، مسایل سیاسی اولویت اصلی حکمرانان شده است و مسایل اقتصادی به آن اندازه اهمیت ندارد.  به همین دلیل موضوعات سیاسی همواره اثر خود را بر اقتصاد نشان می دهد. به عنوان نمونه، هزینه های دولت بالا است و همین موضوع در برنامه ریزی بودجه مشکل ایجاد می کند. رهاورد هزینه های بالای دولت، ایجاد یک روند غیرمنطقی در بازار بدهی است. همین مسائل است که باعث می شود نرخ برخی اوراق در بازار بدهی به بیش از ۳۰ درصد برسد. واضح است، زمانیکه دولت در مقیاس عمده رقابت می کند، انتظار چنین اتفاق هایی نیز وجود دارد، زیرا ماهیت ایجاد بازار بدهی حضور بخش خصوصی بود نه دولت.

به طور کلی نظام تصمیم گیری در ۴۰ سال گذشته، به طور مداوم عدم تعادل هایی را به وجود آورده، که در بخش هایی از آن مردم نیز اثرگذار بوده اند. البته وقتی می گوییم دولت منظور حاکمیت است، زیرا دولت ۳۰ تا ۴۰ درصد قدرت را در اختیار دارد. به طورکلی مجموعه تصمیمات اقتصادی طی ادوار گذشته با انتقادهای جدی مواجه است و در بسیاری موارد اثر منفی خود را بر بازار سرمایه گذاشته است.

 

بورس تهران در نیمه نخست سال بیش از ۵۰ درصد بازدهی داشت. طی این مدت نیز حجم زیادی از نقدینگی های سرگردان به سمت این بازار روانه شد. بررسی ها نشان می دهد رشد قیمتی در بعضی از صنایع تحت تاثیر مابه التفاوت نرخ ارز آزاد و دولتی رخ داده و برخی دیگر از منظر مالی و بنیادی شرایط قابل قبولی داشته اند. به نظر شما بازدهی نیمه نخست سال تا چه حد با ادله بنیادی پیش رفته است؟ آیا اثر تحولات روانی بر دلایل اقتصادی غالب بوده است؟

حسین عبده تبریزی:  اتفاقاتی که در نیمه نخست سال در شرایط اقتصادی کشور به وجود آمد، ترکیبی از عوامل بنیادی اقتصاد کلان و انتظارات بود. با توجه به اینکه انتظارات نقش بسیار زیادی در حرکت قیمت ها دارد، شاهد رشد تصاعدی قیمت ها به خصوص در بازار ارز بودیم.

در آن سو، دولت آمریکا تلاش دارد تولید را در ایران تا حد قابل توجهی متوقف کند و برای آنها کافی است تغییرات نرخ ارز را وارد چرخه باطل کنند که دائما ارز بالا برود و در پی آن تورم افزایش یابد. زیرا در این صورت تولید کننده نمی داند با چه قیمتی تولید کند و با چه قیمتی به فروش برساند.

همواره سرمایه گذاران خرد بازار سرمایه به دلیل محدودیت های روانشناختی که در کل جامعه وجود دارد، از حرکت قیمت ها استقبال می کنند . به دلیل هیجان ناشی از نوسانات قیمتی، به واقعیت ها توجه زیادی نمی شود که آیا واقعا تغییرات اساسی است یا مربوط به سطح قیمت ها و تورم است؟ برای ما روشن است که بخش قابل ملاحظه ای از این نوسانات قیمتی مربوط به تورم است . زیرا کالاهایی بیشتر تحت تاثیر قرار گرفتند که تابع قیمت ارز بوده اند. اما بخش دیگری از این تغییرات، انتظارات و تصورات موجود است که قیمت را تغییر می دهد. اگر در طول زمان این تصورات به واقعیت نپیوندد، کالاهایی که رشد قابل توجهی داشته اند به عقب باز میگردند. پاسخ سوال شما ترکیبی از هر دو این موارد است، بدین معنا که هم عوامل بنیادی بازار و هم انتظارات و تصوراتی که نسبت به قیمت ها وجود دارد در روند بورس تاثیر گذاشته است.

در بسیاری  از حوزه ها با اینکه قیمت ها معقول است اما به دلیل روابط بین الملل نمی توانیم صادرات درستی داشته باشیم. برای مثال سیمان به صورت متداول به گرجستان صادر نمی شود و تنها برای پروژه های ویژه این صادرات صورت میگیرد.  به نظر می رسد روابط بین الملل ایران در حال صدمه زدن به صادرات است و باید حداقل از جایگزینی واردات استفاده کنیم و قاچاق را کاهش دهیم.

سعید اسلامی بیدگلی : بخش بزرگی از آنچه در نیمه نخست سال در بازار سرمایه رخ داد جبران عقب افتادگی های گذشته است. باتوجه به اینکه قیمت بسیاری از کالاها  ۲ برابر شده و شاخص بازار سهام نیز رشد ۲ برابری داشته، در آن سو اتفاق خاصی در میزان درآمد مردم رخ نداده است. طبیعتا در چنین شرایطی بازار دارایی و سرمایه گذاری بیشتر از سایر بازارها رشد می کند.

بازدهی قابل توجه بورس طی مدت اخیر، جبران عقب افتادگی است که نسبت به سایر بازارهای دارایی رخ داده و طبیعی است که بخشی از آن رشد بر اساس پایه های بنیادی باشد. در این مدت شاهد تحولاتی مانند رشد نرخ تورم، رشد قیمت کالاها و افزایش نرخ ارز، افزایش سطح عمومی قیمت محصولات و سطح درآمدی کارخانه ها در کوتاه مدت بودیم. اما این سودآوری تنها مختص به همین دوره است و ادوار بعدی را شامل نمی شود.

با این وجود پیش بینی میزان فروش با سطح نوسانات قابل سنجش نیست و ریسک سیاست گذاری ها و روابط بین الملل خود را در ضرایب ارزش گذاری نشان می دهد. ما همچنان می توانیم به عنوان فعال بازار سرمایه توصیه کنیم که به سمت این بازار بیایند.  بازار می تواند فرصت هایی را برای آنها فراهم کند تا در این بازه ها نیز سودآوری مطلوبی داشته باشند.

علیرضا مهرآور: باید به یاد داشته باشیم که طی مدت اخیر بازار رشد منطقی داشته است. تورم و انتظارات تورمی، اثرات خود را در بازار سرمایه نشان داده است. از طرفی بازارهای موازی به شدت رشد داشته اند، در صورتی که در بازار سرمایه این اتفاق نیفتاد. گزارش عملکرد فصلی شرکت ها، گزارش های با کیفیتی بود، و پیش بینی می شود گزارش های سالانه نیز با همین کیفیت باشد. موضوع نوسانات ارزی، صنایع صادرات محور را با اقبال قابل ملاحظه ای همراه کرد. با این وجود نباید از نقش  سیاست گذاری های دولت چشم پوشی کرد.

از دید من دولت باید از یک سری منافع کوتاه مدت خود عبور کند تا بازار سرمایه به روند توسعه خود ادامه دهد. در این صورت است که دولت می تواند از مزایای این بازار بهره مند شود. در حال حاضر  نقدینگی بسیار خوبی وارد بازار سرمایه شده است. دولت باید از این نشانه ها استفاده کند و به تامین مالی بنگاه های مختلف کمک کند.

محسن خدابخش: در سال ۹۱ نیز شاهد رشد شاخص بازار سهام همزمان با افزایش نرخ ارز بودیم. در آن دوره  نرخ دلار از هزار تومان به سه هزار و۸۰۰ تومان رسید. همچنین در آن دوره  شاخص کل بورس تهران از ۳۰ هزار واحد به ۸۹ هزار واحد رسید و دقیقا شاخص متناسب با دلار رشدی ۳.۵ برابری را تجربه کرد.

با آنکه در آن دوره شاخص به مرز ۶۰ هزار واحد بازگشت، اما ارزش شرکت ها کاهش نیافت. به نظر می رسد در این دوره باید علاوه بر چشم انداز سودآوری شرکت ها، ارزش جایگزینی را نیز لحاظ کنیم. در شرایط فعلی، مقدار فروش داخلی و خارجی شرکت ها از اهمیت خاصی برخوردار است.

در حوزه بین الملل، جنگ تجاری بسیار مهم است. بهترین شرایط برای ما رشد تولیدات چین است، زیرا اگر چین دچار جنگ تعرفه ای و اقتصادی شود، در فروش شرکت های ما هم اثرگذار خواهد بود.

از طرف دیگر ارزش بورس تهران در سال ۹۱ حدود  ۱۳ هزار میلیارد تومان بود که هم اکنون با نرخ دلار فعلی حدود  ۳۰۰ میلیارد دلار است. یعنی ارزش بازار فعلی با دلار ۱۰هزار تومانی به یک پنجم کاهش یافته است. در هیچ کجای دنیا باور نمی کنند، شرکت هایی با این حجم فعالیت و تولید از نظر ارزی از ارزش کمی برخوردار باشند.

 

در زمینه حمایت های دولت از بازار سرمایه ، کدام دولت بیشترین حمایت را داشته است. آیا مجموعه اقدامات صورت گرفته توسط دولت ها منجر به توسعه بورس شده است؟

عبده تبریزی:  نمی توان گفت دولتی مخالف توسعه بازار سرمایه بوده است. با این وجود یکی از بهترین دوره های اقتصادی مربوط به دوره هفتم و هشتم ریاست جمهوری است.  آمارها نشان می دهد در آن دوره حدود ۵.۶ درصد رشد اقتصادی داشته ایم، که در تاریخ اقتصادی ایران رقم خوبی است.

متاسفانه مشکل اساسی ما در خصوص بررسی موضوعاتی است که از حیطه اختیارات مدیران بورسی فراتر است. آن دوره که نرخ سود بانکی بالا بود به طوری جدی به بورس صدمه وارد شد. خوشبختانه طی سالهای اخیر تلاش مدیران بورس بر رفع این معضلات موثر بوده و به طور نسبی هم موفق شدند. اما مشکل اساسی این است که در هیچ دوره ای نهاد بورس، تاثیر گذاری اصلی را نداشته است.

به عنوان مثال این صدا که طی سال های گذشته از اتاق بازرگانی شنیده شده، حاصل سال ها تلاش این نهاد برای تامین منافع است. موضوع آزاد شدن نرخ ارز که از سوی مدیران اتاق بازرگانی بارها تاکید شده است در کوتاه مدت و بلندمدت منافع این بنگاه ها را تامین می کند.

در بازار سرمایه نیز مدیران باید این حرکت را تقویت کنند و به دنبال حذف دخالت دولت و آزاد کردن قیمت ها باشند به عنوان مثال، بازار آتی سکه راه اندازی شد.  دولت نباید در این زمینه دخالت کند و فعالیت این بازار را متوقف کند، زیرا فعالیت یا عدم فعالیت این بازار جزو حقوق مسلم شورای عالی بورس هست. چنین تصمیمات و دخالتهایی در حوزه بازار، مطلوب هیچ اقتصادی نیست.

من از حضور در این نشست استفاده می کنم و می گویم  ما می خواهیم صدای بازار سرمایه شنیده شود. در خصوص نرخ سود بانکی سال ها سکوت شد و هیچکس واکنش نشان نداد، ما باید از این تجارب درس بگیریم که جلوی هر بازار یا هر حرکتی که مبنای منطق اقتصادی ندارد بایستیم، حتی اگر منافع کوتاه مدت بازار سرمایه در خطر باشد.

در ادامه میزگرد، حاضران در خصوص جذابیت ابزارهای بورسی مواردی را طرح کردند.

سعید اسلامی بیدگلی: با قاطعیت می توان گفت هیچ سرمایه گذاری به اندازه سرمایه گذاران بازار سرمایه با مفهوم دو گانه ریسک و بازده آشنا نیست. در این شرایط این انتظار وجود دارد نهاد ناظر، شورای عالی بورس و دیگر ارکان بازار سرمایه ، به گونه ای عمل کنند که طیف های مختلفی از ریسک ها را در این بازار پوشش دهند.

در حال حاضر سرمایه گذاران بازار سرمایه با ریسک های متفاوتی روبرو هستند. یک سری از ریسک ها، ریسک ها واقعی اقتصاد است که سرمایه گذاران می پذیرند. مدل دیگر ریسک هایی است که از طرف نهاد سیاست گذار دولتی به سرمایه گذار تحمیل می شود.

در شرایطی که نقدینگی زیادی به بورس آمده ، فرصت خوبی است تا بازار سرمایه در جذب پول های تازه از ابزارهای مختلف استفاده کند. بازار سرمایه باید همواره چند شرکت آماده عرضه اولیه داشته باشد تا در زمان مناسب وارد بورس شوند.

همانطور که پیش تر اشاره شد گزارش های ۶ ماهه شرکت ها از کیفیت لازم برخوردارند،  و بخش بزرگی از موفق بودن این گزارش ها ناشی از افزایش مقدار فروش نیست بلکه مربوط به  افزایش نرخ محصولات است. موضوعی که ممکن است نیمه دوم سال اثری در گزارش شرکت ها نداشته باشد. همچنین از ریسک های سیستماتیک بخصوص تحریم ها نباید چشم پوشی کرد.

علیرضا مهرآور: دو موضوع مهم در زمینه اینکه آینده بازار سرمایه به چه سمت می رود مطرح است. بخش اول که پیش تر نیز اشاره شد، درخصوص ارزش جایگزینی شرکت هاست. اقتصاد، علمی است که دیکته پذیرنیست. هرچقدر شرایطی فراهم شود که بازار سرمایه سکان اقتصاد را در دست بگیرد و کنترل کننده باشد، بهتر است.

اقتصاد کشور در شرایط خاصی قرار دارد و منابع خوبی جذب بازار سرمایه شد. در این بین لازم است تدابیری بکار گرفته شود که سرمایه گذار از ورود به بازار سرمایه پشیمان نشود. دولت باید شرایطی را فراهم کند که در هر مقطع از تحولات اقتصادی نقش سهامداران پررنگ تر از قبل شود.

در مقاطع گذشته بحث ورود اوراق قرضه به کشور مطرح شد و بعد از آن شاهد انتشار اوراق مشارکت بودیم که اقدام بسیار مثبت و پربرکتی برای اقتصاد کشور بود.

در شرایط فعلی به نظر می رسد، اقتصاد کشور پتانسیل آن را دارد که از سایر ابزار های موجود در دنیا استفاده کند. “آپشن” نمونه ای از این ابزارها بود که با ورود به بازار سرمایه بسیاری از ریسک های سرمایه گذاری را کاهش داد. ورود این ابزار علاوه بر اینکه تنوع را در کشور افزایش می دهد از خروج نقدینگی نیز جلوگیری می کند و اشتیاق برای سرمایه گذاری را افزایش میدهد.

 

همانطور که پیش تر اشاره شد دولت خواسته یا ناخواسته نقش بسزایی در روند بازار سرمایه دارد. در این زمینه دولت چگونه می تواند مسیر تعمیق بازار سرمایه را هموار سازد؟

محسن خدابخش: هدف شرکت ها در بلند مدت، باید افزایش بهره وری باشد. به عنوان مثال باید هدف گذاری شود طی ۱۰ سال، بهره وری را به یک میزان خاص برسانیم. البته این موضوع در وهله اول مستلزم ثبات در قوانین اقتصادی کشور است. نباید با تغییر دولت یا وزیر شاهد تغییر دیدگاه های بنیادی باشیم این موضوع بزرگترین ضربه را به برنامه های بلند مدت شرکت ها می زند. تغییر و بهبود قوانین بسیار مهم است، اما این موضوع نباید به یکباره و خلق الساعه به شرکت ها ابلاغ شود. هر تغییری مستلزم بررسی دقیق و تحقیقات بسیار است تا بتواند بهترین اثرگذاری را به همراه داشته باشد.

به عنوان مثال شاید اثر قانون کاهش مالیات هزینه معاملات که امسال توسط سازمان بورس به تصویب رسید، هم اکنون چندان به چشم نیاید. اما مطمئنا یکی از مواردی است که می تواند به نقدشوندگی بازار کمک شایانی کند. باید توجه داشت معاملات پربسامد در اثر کاهش هزینه ها افزایش میابد، بنابراین این کاهش مالیات می تواند بر تعمیق بازار اثر قابل توجهی داشته باشد.

در سال های گذشته بسیاری از موسسات اعتباری تسهیلاتی با سود های نجومی به سپرده گذاران خود پرداخت می کردند، این موضوع باعث شده تا حجم بسیار زیادی از نقدینگی مردم در این بخش بلوکه شود زیرا بیشترین بهره وری با کمترین ریسک را دریافت می کردند. اما طی یکسال اخیر اقدامات ارزنده بانک مرکزی در کنترل فعالیت این موسسات و کاهش سود سپرده باعث شد تا بخش قابل توجهی از این نقدینگی های سرگردان به سمت بازار سرمایه هدایت شود.

واقعیت این است که فرهنگ اقتصادی ما ، فرهنگ ریسک و بازدهی نیست . افرادی که به بورس می آیند با این تصور می آیند که متحمل هیچ گونه ضرری نشوند و تا بازار روند نزولی به خود می گیرد نهاد ناظر را مقصر می دانند. غافل از اینکه بسیاری از تصمیمات کلان اقتصاد بر روند بازار سرمایه اثرگذار است.

صیانت از حقوق سرمایه گذاران همواره کار مهمی بوده است،  اما از سوی دیگر بسیاری از کارشناسان بیان می کنند بهترین زمان برای انجام اصلاحات اقتصادی در مواقع بحرانی است.

در ایران زمانی که برای ما مشکلات اقتصادی به وجود می آید، همه ارگان ها به دنبال مدیریت بحران هستند و هیچ اصلاحاتی انجام نمی شود. اصلاحات در مواقع بحران هزینه بردار است، که این روزها کمتر مقام عالی رتبه ای زیر بار آن می رود.

در چندماه اخیر، انتقادات بسیاری به سازمان بورس و اوراق بهادار در خصوص عرضه های اولیه شده است. بسیاری از شرکت ها اعلام آمادگی برای ورود به بورس می کنند، اما نهاد ناظر این موضوع را در نظر میگیرد که شرکت عرضه شده ابهامات مالی نداشته باشد. شرکتی وارد نشود که همچنان از دولت مطالبات دارد و دولت همچنان تعهدی در خصوص پرداخت مطالبات آن شرکت نداشته باشد. به همین دلیل انتخاب و پذیرفتن شرکت ها کار راحتی نیست و در این زمینه بسیاری از موارد باید بررسی شود.

در این خصوص نیز یکی از مهمترین معضلات ساختار اقتصاد کشور است. بسیاری از بنگاه های بزرگ اقتصادی وابسته به دولت و صندوق ها هستند و همین موضوع باعث می شود مطالبات آن ها از دولت زیاد شود.

سعید اسلامی بیدگلی : در خصوص موضوع تبیین قوانین دولتی و مشکلات برای شرکت های بازار سرمایه که آقای خدابخش به آن اشاره کردند، همواره یکی از مشکلات سازمان بورس بحث ارتباط با حاکمیت است. به عنوان مثال بسیاری از نهاد های مالی ما دچار مشکلات مالیاتی هستند، اگرچه سازمان بورس با سازمان امورمالیاتی بارها در این زمینه نامه نگاری داشته، اما هیچ اقدامی از سوی آن نهاد صورت نگرفته است.

متاسفانه نقش سازمان بورس به عنوان یک نهاد مهم در کنار دیگر نهادهای حاکمیتی، قدرتمند نیست. ما باید در بخش های مختلف دولت حضور داشته باشیم . سازمان بورس هیچ نماینده ای در شورای عالی پول و اعتبار ندارد. با این وجود اگر دولت اصرار بر توسعه بازار سرمایه دارد و می خواهد بخش مهمی از اقتصاد را به سمت این بازار سوق بدهد، باید جایگاه سازمان بورس در کنار دیگر نهادها ارتقا دهد.

حسین عبده تبریزی: در ادامه موضوعاتی که از سوی دکتر اسلامی مطرح شد، در خصوص مالیات بر ارزش افزوده، بارها رییس سازمان بورس نامه نوشتند و با مقامات عالی رتبه مالیاتی جلساتی نیز داشته اند که هیچکدام به نتیجه مطلوب نرسیده است.

یکی از مشکلات بسیار بزرگ صنعت کارگزاری، عوارض کسب و پیشه  است که ضریب ۲۰۰ هزار دارد. در حالی که در صنایع مشابه مثل بانک ها، املاک و … این عوارض تقریبا صفر است.

جلسات متعددی با حضور معاون اول ریاست جمهوری و  نمایندگان شورای شهر برگزار شد. متاسفانه من بارها تاکید کرده ام دولتمردان در هیچ دوره ای اندازه و سایز بازار سرمایه را به رسمیت نشناختند. اگر بتوانیم این حلقه مفقوده را به شکلی کامل کنیم و تلاش کنیم که ارتباطات گسترده تری را ایجاد کنیم مطمئنا بازار سرمایه می تواند کمک بیشتری به دولت در توسعه اقتصادی داشته باشد.

منبع
SENA

همچنین بخوانید

دکمه بازگشت به بالا