اقتصاد کلان

مجمع تشخیص بر سر دوراهی؛مصلحت نظام و ملت یا دام سیاست

لوایح موسوم به اف.ای.تی.اف ، از یک موضوع صرفا اقتصادی که می توانست از مصادیق”سیاست اقتصادی” باشد، بدلایل مختلف پای در فرایندی سیاسی-جنحی گذاشت و مهمتر از آن در فضای مسموم بداخلاقی های سیاسی قرار گرفت ،به طوری که امروز امید چندانی به تصویب آنها وجود ندارد. بدتر آنکه حتی اگر تصویب هم بشود، تاثیری در بهبود معیشت مردم ندارد. و باز هم بدتر اینکه حتی اگر به گشایش قفلهای اقتصادی هم بیانجامد،شیرینی خوشایندی برای شهروندان به همراه نمی آورد.

به گزارش پایگاه خبری آرمان اقتصادی، اکثر مخالفان FATF علاقمندند آن را به برجام پیوند بزنند و چنین استدلال کنند که شکست برجام نشانه ای است بر شکست اف.ای.تی.اف. و می افزایند که در برجام امتیازات بزرگی داده ایم اما چیزی به دست نیاورده ایم. این استدلال سرشار از مغالطه است. زیرا برجام پس از روی کارآمدن دولت حسن روحانی مطرح شد،حال آنکه FATF قدمتی حدودا۳۰ساله دارد و مقدمات الحاق ایران به آن در دولتهای نهم و دهم -جندسال قبل از برجام – فراهم شده و حتی دستورات قاطعی از سوی سعدجلیلی دبیرشورایعالی امنیت ملی در دولت احمدی نژاد صادر شده است.

با این حال نمی توان پنهان کرد که برجام و اف.ای.تی.اف از جهاتی به هم شبیهند.این شباهت ها نه در ذات این دو قرارداد که در مواجهه جناح های سیاسی با آن نهفته است. طبعا برجام به عنوان یک برگ برنده در دست روحانی،می توانست و می تواند سیاست خارجی ایران را که در دوره احمدی نژاد به فلاکت رسیده بود و نیز مذاکرات هسته ای سعیدجلیلی  به سطح کلاسهای درس دبیرستان تنزل یافته بود، با پویایی فراوانی مواجه سازد.

همچنین بخوانید

در جریان مذاکرات برجام،ایران برای مدتی طولانی تیتر یک رسانه های دنیا بود. این اتفاق بی نظیر رسانه ای را جز در مورد دوران پیروزی انقلاب اسلامی در سال۵۷ نمی توان سراغ گرفت. حتی در دوران جنگ و نیز هنگام پذیرش قطعنامه۵۹۸  شاهد چنین درخشش رسانه ای در دنیا نبوده ایم.

همین ویژگی، به تنهایی برای مخالفان داخلی روحانی کافی بود تا کمر به قتل سیاست خارجی او و محمدجواد ظریف ببندند.تی تعبیر “نرمش قهرمانانه” رهبرمعظم انقلاب نیز جز مدت کوتاهی نتوانست مخالفان برجام را ساکت کند.
اکثر مخالفان برجام معتقد بودند این قرارداد به سود امریکاست و محال است که این کشور از آن خارج شود. وقتی ترامپ به برجام پشت پا زد، استدلال مخالفان رنگ باخت اما بلافاصله رنگ عوض کردند و تیغ حملاتشان را به سمت اروپا کشیدند و گفتند این به سود اروپاست.

خروج امریکا از برجام

امروز روشن شده است که اگر سنگ اندازی بر سر برجام از سوی جناحهای داخلی صورت نمی گرفت و مذاکرات بجای مدت طولانی،فرضا حداکثر۶ماهه پایان می یافت،سرمایه گذاریهای خارجی متعددی در کشور صورت گرفته بود و حتی روی کارامدن ترامپ هم نمی توانست آنها را از کشور خارج کند. زیرا سرمایه ها در قالب کارخانجات و تاسیسات متصور بود و عملا خروج این سرمایه ها از کشور تا چندین سال امکان نداشت.

توجه به همین امر می تواند نشان دهد مخالفان برجام چه فرصت سوزی بزرگی در کشور انجام داده اند و هملا(اگر چه خوشبینانه آن را ناخواسته بپنداریم)خیانت بزرگی را در حق ملت ایران روا داشته اند.

صف کشی مخالفان دولت در برابر لوایح چهارگانه

خروج امریکا از برجام، مخالفان روحانی را بر آن داشت تا نگذارند دومین گام او برای بهبود شرایط اقتصادی پا بگیرد. دولت روحانی به این نتیجه رسیده بود که ادامه روند اجرا شده در دولتهای قبل در باره اف.ای.تی. اف میتواند برخی مشکلات مربوط به روابط اقتصادی با دنیا را از سر راه بردارد. مخالفان نیز انگشت بر همین نقطه گذاشتند. لوایح ۴گانه صرفا پذیرش برخی مقررات بین المللی بود که نه تنها دشمنان ایران که دوستان تجاری و سیاسی نیز آن را پذیرفته بودند. حتی کشورهایی مانند سوریه و لبنان که اهداف استراتژیک جمهوری اسلامی به شمار می روند به کنوانسیونهای جهانی متعدد پیوسته اند.

لوایح چهارگانه چیزی جز شفافیت مالی،عدم همکاری با تروریسم و پذیرش مقابله با قاچاق نیست. طبیعتا وقتی کشوری ادعای شفافیت می کند بسیاری از اطلاعات خود را که البته از نگاه زیزبین و تیزبین موسسات بین المللی دور نمی ماند،در دسترس عموم قرار می دهد. مخالفان دولت، متوهمانه ادعا کردند پذیرش این کنوانسیونها، یعنی قراردادن اطلاعات مالی شهروندان در اختیار امریکا!

همچنین بر این نکته تاکید کردند که عدم همکاری با تروریسم یعنی جلوگیری از کمک مالی به نهضتهای آزادی بخش. و نیز گفتند وقتی نقل و انتقال پول شفاف شود ایران نمی تواند به نهضتهای آزادیبخش کمک کند. گویی تا پیش از این چنین کمکهایی از مجرای بانکی انجام می شده است.

ورود مجمع تشخیص مصلحت

از جمله اتفاقاتی که در ماههای اخیر افتاد، ورود مجمع تشخیص مصلحت به لوایح چهرگانه بخصوص پالرمو بود. این ورود در زمانی افاق افتاد که آیت الله شاهرودی به شدت بیمار بود و عملا رتق و فتق مجمع توسط محسن رضایی از مخالفان سرسخت دولت روحانی صورت می گرفت.

مجمع تشحیص و آنگونه که بعدا گفته شدکمیسون نظارتی اش خود را درجایگاه فراقانونگذاری نشاند و با مخالفتهایش که همزمان با فضاسازی افراد و رسانه های خاص بود،سنگ اندازی های دوران مذاکرات برجام را در خاطره ها زنده کرد.اکنون سرنوشت لوایح در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است که تصمیم گیری هایش پشت درهای بسته و بدون اطلاع شهروندان از متن مذاکراتش ،اتخاذ می شود.

برخوردهای دوگانه با لوایح

بعضی اعضای مجمع و نیز افراد و رسانه های خامی آنها – که در عرف سیاسی به تندروی شناخته می شوند – از یکسو با لوایحی که می تواند گشایش های نسبی در معیشت مردم فراهم آورد مخالفت می کنند و از سوی دیگر برای تنگناهای اقتصادی کشور دل می سوزانند. بعلاوه سعی می کنند با کلفت کردن رگهای گردنشان، موافقان لوایح را به خیانت و فروش کشور متهم کنند و در همان حال عملا با خالی کردن سفره مردم،اعتماد شهروندان به نظام و آینده انقلاب اسلامی را تیره کنند.

این در حالی است که همگان می دانند بسیاری از کشورهای عضو FATF بنا به مصالح خودشان پاره ای از مواد کنوانسیون ها را زیر پا می گذارند و چنین شرطی برای ایران، به مراتب محفوظ تر است.

مجمع تشخیص در روزهای آینده باید تکلیف خود ر با مصلخت نظام و مصلحت مردم یکطرفه کند و نشان دهد  بازی زل به جریان مشکوک سیاسی که می خواهد نظام جمهوری اسلامی را در جهان،منزوی کند،خواهد باخت یا راه را برای آینده ای ولو کمی روشن تر باز خواهد کرد.

شهروندان حق دارند اطلاعات بیشتری داشته باشنداز جریان سیاسی ای که می خواهد جام زهر کشنده ای را در آینده به آنها بنوشاند.

 

 

منبع
خبرآنلاین

همچنین بخوانید

دکمه بازگشت به بالا