کسب و کار

۱۰ اشتباه رایج در مدل‌سازی فرایندها (چطور جلویشان را بگیریم)

اگر از نزدیک به زندگی روزمره‌ی یک سازمان نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که تقریباً همه‌چیز در قالب فرایندها جریان دارد؛ از کوچک‌ترین تصمیم‌ در واحد منابع انسانی گرفته تا بزرگ‌ترین استراتژی‌های بازاریابی. اما نکته‌ی جالب اینجاست که اغلب سازمان‌ها شکست‌هایشان را در همین نقطه تجربه می‌کنند؛ همان جایی که فکر می‌کردند همه‌چیز تحت کنترل است. مدل‌سازی فرایندها، اگرچه در ظاهر ساده و حتی بدیهی به نظر می‌رسد، در عمل پر از چالش است.

بارها دیده‌ایم که شرکت‌ها نمودارهای شیک و پرجزئیاتی طراحی می‌کنند و روی دیوار اتاق جلسات نصب می‌کنند، اما وقتی وارد فضای واقعی کار می‌شویم، هیچ‌کدام از آن‌ها اجرا نمی‌شود. اینجاست که سؤال اساسی شکل می‌گیرد: چرا فاصله‌ی میان «طراحی» و «اجرا» تا این حد زیاد است؟ پاسخ را باید در خطاهای رایجی جست‌وجو کرد که در مدل‌سازی فرایندها تکرار می‌شوند. برای آشنایی با تجربه‌های موفق، می‌توانید نمونه‌های عملی را در bpms.rayvarz.com بررسی کنید.

در این مسیر، مطالعه‌ی تجربیات برخی شرکت‌های پیشرو هم می‌تواند الهام‌بخش باشد. برای نمونه، گزارش‌هایی که درباره‌ی پروژه‌های موفق BPMS رایورز منتشر شده، نشان می‌دهد که بسیاری از این خطاها را می‌توان به‌سادگی شناسایی و اصلاح کرد، به شرطی که سازمان‌ها حاضر باشند نگاه خود را به مدل‌سازی تغییر دهند.

همچنین بخوانید

اشتباه اول: تمرکز بیش از حد بر ظاهر و بی‌توجهی به عمق

خیلی‌ها مدل‌سازی را صرفاً یک نمایش بصری می‌دانند؛ مثل طراحی یک فلوچارت که خطوط و اشکال رنگی دارد. درحالی‌که هدف اصلی مدل‌سازی، فهمیدن روابط واقعی میان بخش‌هاست. وقتی فقط به ظاهر توجه می‌کنیم، نتیجه چیزی جز نقشه‌ای زیبا اما بی‌فایده نیست. درست مثل نقشه‌ای که مسیرها را نشان می‌دهد اما هیچ خیابانی در دنیای واقعی وجود ندارد.

اشتباه دوم: حذف شدن صدای ذی‌نفعان

مدل‌سازی یک کار جمعی است. وقتی فقط مدیران یا مشاوران در جلسات حضور دارند و کارمندانِ درگیر نادیده گرفته می‌شوند، خروجی چیزی خواهد شد که روی کاغذ منطقی است اما در عمل ناکارآمد. در بسیاری از سازمان‌ها دیده‌ایم که کارکنان در برابر چنین مدل‌هایی مقاومت می‌کنند، چون آن‌ها را دست‌وپاگیر می‌دانند.

اشتباه سوم: غرق شدن در جزئیات

بعضی تیم‌ها چنان ریزبین می‌شوند که اصل موضوع را گم می‌کنند. مدل‌سازی باید نقشه‌ی راه باشد، نه دفترچه‌ی راهنمای چندصدصفحه‌ای. اگر برای هر حرکت کوچک یک دیاگرام جدا رسم شود، عملاً کسی به سراغ استفاده از آن نمی‌رود. این همان نقطه‌ای است که سندهای مدل‌سازی در کشوها خاک می‌خورند.

اشتباه چهارم: ابزارهای ناکارآمد

هنوز هم سازمان‌هایی را می‌بینیم که برای مدل‌سازی از اکسل یا حتی کاغذ استفاده می‌کنند. این روش‌ها شاید در نگاه اول ساده باشند، اما برای مدل‌سازی حرفه‌ای به هیچ‌وجه کافی نیستند. ابزارهای مدرن مثل نرم افزار bpms رایورز  سامانه‌های مدرن مانند bpms.rayvarz.com امکاناتی دارند که می‌توانند خطاها را قبل از اجرا شناسایی کنند، امکان شبیه‌سازی فراهم کنند و حتی مسیرهای احتمالی را آزمایش کنند. اینجاست که تفاوت واقعی میان یک فرایند کارآمد و یک فرایند صرفاً تزئینی مشخص می‌شود.

اشتباه پنجم: بی‌توجهی به تغییرات محیطی

هیچ سازمانی در خلأ فعالیت نمی‌کند. بازار، قوانین، فناوری و حتی فرهنگ سازمانی مدام در حال تغییر است. مدل‌سازی‌ای که انعطاف‌پذیر نباشد، خیلی زود کارایی‌اش را از دست خواهد داد. به همین دلیل، بسیاری از شرکت‌های موفق برنامه‌ای مشخص برای بازنگری دوره‌ای مدل‌هایشان دارند.

اشتباه ششم: بی‌توجهی به استانداردها

اشتباه ششم: بی‌توجهی به استانداردها

وقتی صحبت از مدل‌سازی می‌شود، نمی‌توان از استانداردها غافل شد. چارچوب‌هایی مثل BPMS استاندارد کمک می‌کنند که مدل‌ها قابل فهم و قابل مقایسه باشند. رعایت این قواعد نه تنها باعث می‌شود فرایندها شفاف‌تر شوند، بلکه در همکاری‌های بین‌سازمانی هم مانع بروز سوءتفاهم خواهد شد.

اشتباه هفتم: تکنولوژی بدون فرهنگ‌سازی

هیچ ابزار پیشرفته‌ای بدون فرهنگ‌سازی نتیجه نمی‌دهد. اگر کارکنان هنوز ضرورت تغییر را درک نکرده باشند، حتی بهترین ابزارها هم با شکست روبه‌رو می‌شوند. اینجاست که نقش آموزش، جلسات تعاملی و ایجاد حس مالکیت در میان کارکنان پررنگ می‌شود.

اشتباه هشتم: نبود شاخص‌های سنجش

مدل‌سازی بدون معیار اندازه‌گیری، مثل رانندگی در جاده‌ای ناشناخته بدون علائم راهنمایی است. سازمان‌ها باید از همان ابتدا مشخص کنند که چه چیزی قرار است اندازه‌گیری شود: زمان، هزینه، کیفیت یا رضایت مشتری. بدون این معیارها، هیچ اصلاحی معنا ندارد.

اشتباه نهم: نگاه پروژه‌ای به مدل‌سازی

خیلی‌ها فکر می‌کنند مدل‌سازی یک پروژه کوتاه‌مدت است؛ یک‌بار انجام می‌شود و تمام. اما حقیقت این است که فرایندها مثل موجود زنده‌اند: رشد می‌کنند، تغییر می‌کنند و حتی می‌توانند پیر شوند. سازمان‌هایی موفق خواهند بود که مدل‌سازی را به یک فعالیت مداوم تبدیل کنند.

اشتباه دهم: بی‌توجهی به آموزش

یکی از بزرگ‌ترین دلایل شکست پروژه‌های فرایندی، نادیده گرفتن آموزش است. وقتی کارکنان نمی‌دانند چگونه با مدل‌های جدید کار کنند، طبیعی است که مقاومت نشان دهند. سرمایه‌گذاری روی آموزش bpms نه یک هزینه، بلکه یک ضرورت است.

راهکارها: چطور جلوی این اشتباهات را بگیریم؟

برای پیشگیری از این خطاها باید سه اصل را جدی گرفت: آموزش، ابزار و بازنگری. ابزارهای مدرن مثل (bpms.rayvarz.com ) سامانه bpms رایورز   امکان اجرای واقعی، شبیه‌سازی و پایش لحظه‌ای را فراهم می‌کنند. اما ابزار به‌تنهایی کافی نیست؛ باید فرهنگ سازمانی تغییر کند و کارکنان به اهمیت فرایندها باور داشته باشند.

در این مسیر، تجربه‌ی برندهایی مثل BPMS رایورز نشان داده که ترکیب ابزارهای پیشرفته با آموزش و فرهنگ‌سازی، می‌تواند به نتایج شگفت‌انگیزی منجر شود. آن‌ها با تطبیق مدل‌ها با نیازهای بومی سازمان‌ها، توانسته‌اند فاصله‌ی میان طراحی و اجرا را کاهش دهند.

جمع‌بندی

مدل‌سازی فرایندها یک هنر مدیریتی است؛ هنری که نیازمند نگاه عمیق، ابزار درست و فرهنگ سازمانی سالم است. اشتباهات رایجی که مرور کردیم، می‌توانند سال‌ها تلاش یک سازمان را به هدر بدهند. اما خوشبختانه، با اصلاح این خطاها می‌توان نه تنها کارایی را بالا برد، بلکه رضایت کارکنان و مشتریان را نیز افزایش داد.

تجربه‌های جهانی و محلی نشان داده‌اند که مدل‌سازی درست، می‌تواند به موتور اصلی رشد سازمان تبدیل شود. در همین مسیر، نمونه‌هایی مثل BPMS رایورز اثبات کرده‌اند که اگر دانش، ابزار و فرهنگ در کنار هم قرار گیرند، هیچ فرایندی دست‌نیافتنی نیست.

منبع
این مطلب رپورتاژ آگهی است و محتوای آن توسط سفارش دهنده تهیه شده است.

همچنین بخوانید

دکمه بازگشت به بالا