
مولفههای بانکداری اسلامی در ایران
*علی صادقین/اقتصاددان
نظام بانکداری اسلامی، برپایه نظام بانکداری بدون رباست که ریشه آن به ارزشهای اقتصاد اسلامی باز میشود. وقتی از بانکداری اسلامی صحبت میکنیم از قواعد و نظریههایی یاد میکنیم که مبتنی بر فقه و قواعد اسلامی است.
از مولفههای اصلی بانکداری اسلامی میتوانیم به حذف ربا از تمامی عملیات بانکی و انطباق آن با موازین شرع نام ببریم. این مسئله مسیر مصرف منابع و حتی نظارت بر عملیات بانکی را شامل میشود. دراینبین از ویژگیهایی میتوانیم یاد کنیم که در عملیات بانکداری سنتی رایج است، به طور نمونه در بانکداری سنتی یا ربوی بین بانک و مشتری و گیرنده تسهیلات یک رابطه مستقیم وجود دارد و بر این اساس یک رابطه دائم به وجود میآید. در بانکداری اسلامی وجوه سپردهگذاران براساس یک مجموعه عقود معین باید سرمایهگذاری شود، در این بانکداری موضوع سود مورد انتظار پیش کشیده میشود. این سود که از قبل مشخص نیست بعداز انجام کار تقسیم میشود. نکته دیگری که در بانکداری اسلامی مطرح میشود این است که سود حاصل براساس بهرهوری عوامل تولید ازجمله کار و سرمایه ایجاد میشود. این در حالی است که در بانکداری سنتی، بهرهوری تنها حاصل سرمایه یا دارایی نقدی است و ممکن است صاحب سرمایه در تحقق سود، مشارکتی نداشته باشد. بنابراین تفاوت بانکداری اسلامی با انواع دیگر بانکداری را از شکل تقسیم سود، نوع فعالیت، ریشه فعالیت، نظارت بر عملیات و تمام مباحثی که براساس موازین شرعی مطرح میشود، میتوان شناخت. تمام نکته در بانکداری اسلامی این است که ربا یا سود بدون زحمت ایجاد نشده باشد. در قالب عقود بانکداری اسلامی موارد متعددی ازجمله مضاربه، مشارکت مدنی، فروش اقساط، قرضالحسنه، اجاره بهشرط تملیک و… داریم. اینها عقود مشخصی است که مربوط به مشارکت در یک فعالیت اقتصادی معین است. درحالحاضر ما موارد عقود بانکداری اسلامی از جمله مضاربه و فروش اقساط داریم اما اگر بخواهیم بدانیم بانکداری ما بر اساس آنچه مطرح میشود بهعنوان بانکداری اسلامی با این سیستم منطبق است یا خیر باید بگوییم به طور کامل با بانکداری اسلامی منطبق نیستیم. اگر بانکداری اسلامی به طور کامل اجرا نمیشود باید بگوییم یکی از دلایل آن اقتصاد و شوکهای منفی است. اقتصاد ما در طول چند دهه گذشته دستخوش بسیاری از شوکهای منفی از جمله نوسان شدید نرخ ارز، طرف عرضه، وجود تورم بهطور تقریبی دو رقمی و انتظار بالای فعالان در حوزههای مختلف نسبت به سودهای انتظاری شده است. سیستم بانکی ما مبنی بر اینکه فقط نقش تامینکننده منابع مالی را ایفا کرده است، به نوعی بهعنوان یک بنگاه اقتصادی در اقتصاد فعالیت کرده است. بنابراین بانکها نه بهعنوان عرضهکننده بلکه بهعنوان تقاضاکننده پول و تشدیدکننده نرخهای بهره در اقتصاد فعال بودهاند. علاوه بر این، ناکارآمدی اقتصاد در برهههایی که به شدت سبب رشد تقاضا در بخشهای غیرمولد و سفتهبازانه شده است، سبب شده که نرخ بهره و نرخ واقعی به جای اینکه مبتنی بر کار و عوامل تولید در بازار باشند، مبتنی بر بازدهی مورد انتظار، آن هم بیش از میزان واقعی هستند. همه این موارد دست بهدست هم داده تا در اقتصاد صاحب سیستم بانکداریای شویم که در حوزه اسلامی مطرح است. در نتیجهگیری میتوان گفت در بانکداری اسلامی براساس پیش فرضهای انتظاری، هر دو طرف قرضدهنده و قرضگیرنده، بدون تعیین نرخ از قبل تعیین شده، در سود و زیان یکدیگر شریک میشوند. نمونه بارز این مسئله را میتوان در حوزه بیمه دید که نرخها بر اساس سود و زیان و بدون اینکه از پیش تعیین شوند، پایهگذاری میشوند. هر چند متاسفانه در اقتصاد فعلی ما بانکها هیچ گاه در زیان بهعنوان یک شریک مطرح نبودهاند و از این نظر مغایر با عملیات سیستم بانکداری اسلامی عمل میکنند.





