بانکها بیپناه هستند
یک تحلیلگر اقتصادی می گوید: من فکر میکنم بانکها بهطور تقریبی بیپناه هستند. به این معنی که هم قانون از آنها به خوبی حمایت نمیکند و هم فشارهای بیرونی زیادی روی آنها وجود دارد که در نتیجه آن؛ بانکها نمیتوانند خوب عمل کنند.
به گزارش پایگاه خبری آرمان اقتصادی (ecoideal)،اعلام ورشکستگی بدهکاران کلان بانکی و تلاش برای توسل به ورشکستگی به منظور فرار از دیون و بازپرداخت بدهیها به شبکه بانکی، از معضلاتی است که اقتصاد ما چند سالی با آن روبهرو است.هر چند این مسئله، بانک مرکزی و قوه قضاییه را به خود مشغول کرده اما هنوز اقدامات مناسبی برای برطرف شدن این مشکل انجام نشده است. با رضا بوستانی، تحلیلگر اقتصادی درباره اینکه چرا تولیدکنندگان ما به این سمت رفتند و در این بین کدام عامل را میتوان بیشتر مورد توجه قرار دارد به بحث نشستیم که مشروح گفتوگو ی صمت را در ادامه میخوانید.
چرا برخی از تولیدکنندگان ما با اعلام ورشکستگی، سعی در فرار از بازپرداخت بدهی خود دارند؟
مشکل اصلی به ضعف قوانین و فشارهای بیرونی مربوط میشود که بر تولیدکننده تحمیل شده زیرا آنطور که شاید و باید از آنان حمایت نمیشود. وقتی یک نظام ارزیابی اعتبار در کشور وجود نداشته باشد و از طرفی فشارهای بیرونی بر بنگاه تحمیل شود، به طور قطع صاحب بنگاه به سمت استفاده از رانت تشویق میشود. مسئله دیگر این است که در کشور ما هزینه اعلام این که من به عنوان تولیدکننده دیگر نمیتوانم بدهی خود را پرداخت کنم برای یک بنگاه اقتصادی خیلی کم است. فرض کنید اگر بنگاه فقط به بانک بگوید من نمیتوانم بدهیهای خود را پرداخت کنم و شما مجبور هستید استمهال کنید این بنگاه دیگر نمیتواند با همان نرخهای قبلی و در حالت عادی تامین مالی کند و باید نرخهای بالاتری را پرداخت کند.
چقدر عامل نظارت را در ضعف عملکرد بانکها پررنگ میدانید؟
نظام مالی در کشور برقرار شده تا جلوی مشکلات را بگیرد، یعنی به بنگاهها و تولید کنندهها به اندازه کافی انگیزه بدهد که تا میتوانند به سمت راههای فرار نروند اما متاسفانه نظام مالی ما توانمندی لازم را ندارد. متاسفانه برخی از بنگاههای اقتصادی از بیرون مورد توجه قرار میگیرند به این معنی که برخی مسئولان با حمایتهای خود سعی میکنند آن بنگاه را زنده نگه دارند. بهطور نمونه فرض کنید یک استاندار هیچ گاه دوست ندارد کارخانهای که در منطقه فعالیتش وجود دارد ورشکست شود و برای همین هم گاهی به بانکها فشار میآورند که وامها را استمهال کنند. در این بین بانکها را مقصر نمیدانم.
شما به موانع بیرونی اشاره کردید؛ چرا بانکها را در این بین مقصر نمیدانید؟
بانک مقصر نیست زیرا من فکر میکنم بانکها بهطور تقریبی بیپناه هستند. به این معنی که هم قانون از آنها به خوبی حمایت نمیکند و هم فشارهای بیرونی زیادی روی آنها وجود دارد که در نتیجه آن؛ بانکها نمیتوانند خوب عمل کنند. متاسفانه ما هنوز فکر میکنیم بانکها دولتی هستند اما سالهاست که این مسئله در کشور کمرنگ شده است.
بانک یک نهاد مالی است که به دنبال سود است و باید این کار را انجام دهد زیرا اگر سود ندهد اقتصاد متضرر میشود. رسیدن به این مهم به کاهش رکود و مشکل اقتصادی که ما در آن گیر کردهایم و افزایش رشدی که آینده آن مشخص نیست، کمک میکند. بنابراین باید تلاش کنیم در جهت کاهش ضعف بانکها گام برداریم. باید به این مهم توجه کنیم که دیگر بانکها توان تحمل هزینههای بیشتر از این را ندارند و امکان آن نیست که بتوانند به راحتی به حیات خود ادامه دهند.
چه راهکاری برای بهبود نقشآفرینی بانکها در رشد اقتصادی دارید؟
بهتر آن است که حرف بانکها شنیده شود و به آنها احترام بگذاریم. اگر بخواهیم بانکها را نجات دهیم باید از اینجا شروع کنیم که جلوی رفتارهای سلیقهای و فشارهایی که از بیرون به بانکها وارد میشود را بگیریم. ما امروز باید به سمتی برویم که حرف بانکها را بشنویم تا ورشکست نشویم. همانطور که تولیدکننده به دنبال سود است، بانک هم به دنبال سود است. اگر تولیدکننده باید نقش فعالی در اقتصاد داشته باشد، بانک هم باید ایفای نقش کند و مسئله مهم این است که اقتصاد نمیتواند بدون هر یک از اینها به حیات خود ادامه دهد. بنابراین ما نمیتوانیم تمام تخممرغهای خود را در سبد تولیدکنندهها بگذاریم و فقط از آنها حمایت کنیم و بانکها را مدام به باد انتقاد بگیریم.
چرا در کشور ما تمایل به این است که پولها را بیشتر به جای تولید در بانک، مسکن و زمین سرمایهگذاری کنند؟
به واسطه اینکه ما دوست داشتیم نرخ بهره پایین باشد، همیشه سپردهگذار را جریمه کردهایم. یعنی تورم ۴۰درصد بوده ولی ما در بهترین حالت به سپردهگذار سود ۲۰درصد دادهایم. با اینکار رانتی را برای تولیدکننده ایجاد کردهایم و هیچگاه حواسمان نبوده که سپردهگذار هم میتواند تا جایی که بخواهد منابع خود را به بانک نیاورد. اینکه ما در خانه خود به طلا و ارز علاقه داریم، مدام جنس میخریم و در خانه آن را انبار میکنیم و پولهای خود را در زمین و ملک سرمایهگذاری میکنیم، به آن دلیل است که میخواهیم ارزش داراییهای خود را از بین نبریم. ما در کشور به چیزهایی فکر میکنیم که تولیدی نیستند و درآمدی برای ما ندارند. به این ترتیب از یک طرف رانتی را برای تولیدکننده درست کردیم و از طرف دیگر هزینه آن را به عهده سپردهگذار گذاشتیم، غافل از اینکه سپردهگذار عاقل است و میداند به چه سمتی برود. اگر نظام مالی ما درست شود به جای اینکه دلار در خانه نگه داریم منابع خود را در بانک میگذاریم تا هم بانک از آن استفاده کند و هم کل اقتصاد از آن بهرهمند شود. به این ترتیب تا وقتی بخواهیم برای منفعت شخص دیگری به یک نفر ظلم کنیم، اقتصاد کار خود را به درستی انجام نمیدهد.