انرژی

"مهاجرت"، "نابودی سفره‌های آب زیرزمینی" و "فرونشست" زمین در ایران

بر اساس آمارها بارش سالانه ۸ استان کشور کمتر از ۲۰۰ میلی‌متر بوده است و به اعتقاد محققان به دلیل تدوام خشکسالی و برداشت‌های بی‌رویه از سفره‌های زیر زمینی شاهد فرونشست زمین در مراکز جمعیتی چون تهران، اصفهان، مشهد و کرمان هستیم، ضمن آنکه این پدیده در مجاورت گسل‌های فعالی است که در چند ده سال اخیر فعالیتی نداشته‌اند.

به گزارش پایگاه خبری آرمان اقتصادی، بر اساس تعریف یونسکو، فرونشست عبارت است از فروریزش و یا نشست سطح زمین که به دلایل متفـاوت در مقیاس بزرگ روی می‌دهد. به طور معمول این اصطلاح به حرکت قائم رو به پایین سطح زمین کـه مـی‌تواند با بردار اندک افقی همراه باشد، گفته می‌شود.

ایران نیز به دلیل ادامه دار بودن خشکسالی، دخالت انسان در طبیعت و برداشت‌های بی‌رویه از پدیده فرونشست در امان نمانده است، به گونه‌ای که به گفته دکتر مهدی زارع، استاد زلزله شناسی مهندسی پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله، دشت “تهران” و “کرج”، منطقه “دریاچه ارومیه” و منطقه “مشهد” در طی حدود ۲۵ سال گذشته به ترتیب حدود ۳۰، ۷۵ و ۱۰۰ کیلومتر مکعب از حجم سفره‌های آب زیر زمینی خود را از دست داده‌اند. هر سه منطقه یاد شده از نواحی لرزه‌خیز (و متاسفانه پرجمعیت ایران) هستند، ضمن آنکه در این نواحی “نبودهای لرزه‌ای” در بازه‌های زمانی چند ده تا چند صد ساله بر روی پهنه گسل‌های فعال منطقه وجود دارد.  

همچنین بخوانید

وی اعتقاد دارد، در شرایط کنونی، ما به جای ۴۰ درصد، حدود ۸۳ درصد از منابع آب تجدیدپذیر را مصرف می‌کنیم. اگر میزان مصرف آب تجدیدپذیر را با قبول برخی ریسک‌ها به دلیل قرار گرفتن کشور در منطقه خشک و نیمه خشک بین ۵۰ تا ۵۵ درصد بپذیریم، اکنون دست کم ۲۸ درصد بیش از میزان معقول بر منابع آبی کشور بارگذاری می‌کنند. ۵۱۷ شهر بزرگ و کوچک کشور با بحران کمبود آب شرب مواجهند که دلایل آن کاهش نزولات جوی و برداشت بیش از حد منابع آب سطحی و زیرزمینی است.

دیدگاه‌ها و مطالعات دکتر زارع با ارسالی یادداشتی به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در خصوص فرونشست زمین و وجود گسل‌های فعال به این شرح بیان شد:

کاهش چشمگیر بارندگی در ایران

ارزیابی میانگین بارش در سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۸۲ نشان می‌دهد میانگین بارش در ایران در طی این مدت حدود نیم میلی‌میتر در سال کاهش یافته است. بر اساس گزارش سازمان هواشناسی کشور و بر اساس سنجش میزان بارش سالانه بین سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۹۰، فقط در سه استان “گیلان”، “چهار محال و بختیاری” و “مازندران” بارندگی سالیانه بالاتر از ۷۵۰ میلی‌متر در سال بوده است. در عوض در ۸ استان “یزد،” “سمنان”، “قم”، “اصفهان”، “خراسان جنوبی”، “هرمزگان”، “کرمان” و “سیستان و بلوچستان” بارش سالیانه کمتر از ۲۰۰ میلیمتر در سال بوده و استان یزد با ۶۰ میلی‌متر در سال کمترین بارش سالیانه را تجربه کرده است.

نگاهی به آمار  متوسط بارش در ایران نشان می‌دهد اگرچه بارندگی متوسط سالیانه در این مدت ۶۰ ساله تغییر قابل ملاحظه‌ای در ایران نکرده، ولی میانگین بارش به هر حال کم شده است. در عوض ارزیابی میانگین متوسط دمای روزانه در سال‌های بین ۱۳۳۰ تا ۱۳۹۰ نشان می‌دهد که حدود ۲.۵ تا ۳ درجه افزایش دما در این مدت برای بیشتر ایستگاه‌های هواشناسی ایران مشاهده می‌شود.

از جمله نمادهایی که نشان‌ دهنده دخالت انسان در تغییرات اقلیمی است را می‌توان به مواردی چون “استفاده نامتعادل از منابع آب”، “آمایش غلط سرزمین ایران در سال‌های بعد از جنگ تحمیلی” و “مساله خشکسالی” که تمرکز نامتناسب در مراکز استان‌ها  و در کلانشهرها را موجب شده است، اشاره کرد. این موضوع را می‌توان به ویژه در تهران و کرج مشاهده کرد.

حفر چاه‌های مجاز (به تعدادی که بر هم زننده تعادل اکولوژیک  مناطق مختلف کشور بوده است) و حفر عمیق غیر مجاز که معمولا تعدادشان فراتر از (گاه چند برابر) تعداد چاه‌های مجاز است،  الگوی نامتناسب کشت در بسیار از نواحی که با کمبود آب مواجه هستند، انتقال‌های آب از حوزه‌هایی که منابع آب در آنها موجود بوده به اجبار به کلانشهرها (در تعریفی که در ایران به کار می‌رود: شهرهای با جمعیت بیش از یک میلیون نفر) مانند تهران، تبریز و کرمان و احداث جاده‌های مطالعه نشده در مناطق ویژه از نظر زیست محیط مانند “جنگل ابر” و “دریاچه ارومیه”، نمونه‌هایی از این توسعه ناپایدار و در جهت تغییرات اقلیمی در ایران هستند. انتقال آب بین حوزه‌ای علی‌الاصول کاری اشتباه از نظر تعادل و پایداری اقلیمی است و نمونه آخر آن انتقال آب از حوزه دریای مازندران به استان سمنان است که متاسفانه در دستور کار قرار گرفته است.  

اصفهان و پل‌های تاریخی آن در معرض مخاطرات فرونشست

مهمترین مرکز استان از مراکز مهم جمعیتی در مرکز ایران که اکنون در معرض خطر فرونشست قرار دارد، شهر “اصفهان” است. این شهر حدود ۲ میلیون جمعیت ثابت در شب (بر اساس سرشماری ۱۳۹۵) دارد که در طی روز حدود ۶۰۰ هزار جمعیت برای کار به آن مراجعه می‌کنند. خطر پدیده فرونشست زمین به خصوص در مناطق شمالی شهر اصفهان همراه با شواهدی مبنی بر آسیب واحدهای مسکونی مشاهده می‌شود. با توجه به اینکه جنس خاک شمال شهر اصفهان ریزدانه است، هر چه به سمت این مناطق می‌رویم، پدیده فرونشست زمین شدیدتر خواهد بود.

خشکسالی‌های اخیر، بسته شدن آب زاینده رود و برداشت‌های بی رویه از آب‌های زیرزمینی از عوامل اصلی این پدیده است. برداشت آب از منافذ زیر زمینی موجب خالی شدن این منافذ شده و در نتیجه زمین تحمل وزن لایه‌های بالایی خود را ندارد و به تدریج باعث فرونشست می‌شود.

علاوه بر آن پل‌های تاریخی قرار گرفته روی بستر رودخانه “زاینده‌رود” نزدیک به کوهپایه بنا شده و قرار گرفتن قسمتی از آن بر روی لایه‌های رسی خاک موجب احتمال فرونشست زمین در محدوده پل‌ها در آینده خواهد شد. همچنین سطح آب‌های زیر زمینی در اطراف رودخانه زاینده رود به شدت پایین رفته و انتظار این را داریم که پدیده فرونشست در این مناطق به وجود آید.

وقوع ۵ مورد فرونشست زمین در استان اصفهان در اراضی “جنوب فرودگاه شهید بهشتی”، “گلشهر”، “اردستان”، “روستای پرمه حیدرآباد” در بخش “چنارود چادگان” و شهر دامنه شهرستان “فریدن” از موارد گزارش شده و مهم فرونشست زمین در این استان است.

نابودی سفره‌های زیرزمینی

از بین رفتن منابع آب‌های زیر زمینی طی حدود ۲۵ سال اخیر، می‌تواند با تسریع در وقوع زمین‌لرزه‌های مهم بعدی در نواحی لرزه‌زا و در پهنه گسل‌های فعال همراه باشد. در مطالعات مشابهی در نواحی که وضعیتی مشابه از نظر لرزه خیزی و همچنین مساله خشکسالی با فلات ایران دارند می‌توان به ایالت کالیفرنیای آمریکا اشاره کرد. مطالعات اخیر نشان می‌دهد که در طی ۱۵۰ سال اخیر حدود ۱۶۰ کیلومتر مکعب آب از دره مرکزی کالیفرنیا با حفر چاه برداشت شده است. حدود ۳۰ درصد از این میزان به حدود ۱۰ سال اخیر مربوط بوده است.

مطالعات زمین‌شناسان نشان می‌دهد که الزاما بودن یا نبودن آب‌های زیر زمینی به لرزه خیز شدن یا بی لرزه شدن گسل‌ها (به‌ویژه پهنه گسل “سان آندریاس”) و همچنین شکل گیری گسل‌ها ربط مستقیمی ندارد، ولی مساله آن است که همین مطالعات نشان می‌دهد تخلیه سفره‌های آب زیر زمینی می‌تواند به تسریع در رخداد یک زلزله مهم بعدی بینجامد. در واقع این بار برداری از لایه‌های آب‌دار سطحی می‌تواند به تغییر در ریتم رخداد زلزله‌های اصلی منجر شود.

در ایران ارزیابی‌های انجام شده در دشت “تهران” و “کرج”، منطقه “دریاچه ارومیه” و منطقه “مشهد” نشان می‌دهد که در این نواحی در طی حدود ۲۵ سال گذشته به ترتیب حدود ۳۰، ۷۵ و ۱۰۰ کیلومتر مکعب از حجم سفره‌های آب زیر زمینی نابود شده است. هر سه منطقه یاد شده از نواحی لرزه خیز (و متاسفانه پرجمعیت ایران) هستند، ضمن آنکه در این نواحی “نبودهای لرزه‌ای” در بازه‌های زمانی چند ده تا چند صد ساله بر روی پهنه گسل‌های فعال منطقه وجود دارد.  

در پایان سال ۹۶، ۲۴ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از جمعیت ایران در ۱۰ شهر اول پر جمعیت کشور زندگی می‌کردند. از نظر تعداد جمعیت مراکز استان‌ها در انتهای سال ۱۳۹۴ تعداد ۳۳.۵ میلیون نفر برای ۳۱ مرکز استان در ایران برآورد می‌شود. بنابراین حدود ۴۱ درصد جمعیت ۸۲ میلیونی ایران در ابتدای سال ۹۷ در این ۳۱ مرکز استان ساکن هستند. بر اساس سرشماری ۱۳۹۵، ۹۴ درصد جمعیت استان تهران در شهرها مستقر هستند. در ابتدای سال ۹۷، حدود ۱۷ میلیون نفر در استان‌های تهران و البرز زندگی می‌کردند که حدود ۱۳ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از این جمعیت در طی روز در تهران هستند. علاوه بر آن حدود ۳۷ درصد از جمعیت استان‌های تهران و البرز در درون یا نزدیکی پهنه گسل فعال ساکن هستند و در خوش‌بینانه‌ترین حالت حدود ۲۵ درصد از جمعیت این دو استان در بافت فرسوده زندگی می‌کنند.

از تبعات  پدیده تغییر اقلیم  جابجایی وسیع جمعیت در ایران است. سنجش جابه‌جایی جمعیت در ایران در طی سال‌های  ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ نشان می‌دهد که در مجموع ۵ میلیون و ۵۳۴ هزار نفر ایرانی در این سال‌ها محل سکونت قبلی خود را ترک کرده‌اند. از این میان حدود ۷۷ درصد از روستاها به شهرها نقل مکان کرده‌اند (مرکز آمار ایران، مرداد ۹۴)، حدود ۷۹ درصد، شهرهای کوچک قبلی خود را به مقصد مراکز استان‌ها و شهرهای بزرگتر و ۲۱ درصد روستاها را ترک کرده‌اند.  

افزایش نگران‌کننده جمعیت در تهران و کاهش آب‌های تجدیدشونده

جمعیت شهر تهران از حدود ۷ میلیون و ۹۰۰ هزار در سال ۸۵ به حدود ۸ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر در سال ۹۵ رسید (رشد حدود یک درصد در سال). رشد طبقه “نو سرمایه‌دار” با افزایش تمایل به ساخت ویلا در محدوده ییلاقی شمال تهران از سوی ثروتمندان تهران و ساخت خانه، ویلا و برج در محدوده جاده‌ها و محل مخروط افکنه‌ها و دامنه‌های سیل‌گیر و سیل‌خیز و همچنین محدوده گسل‌های فعال و دامنه‌های فعال از دید زمین لغزش همراه بوده است (جمعیت شهرستان‌های دماوند و شمیرانات در سال ۱۳۹۵ به حدود ۱۵۰ هزار نفر رسید).   

از سوی دیگر طبقات کم درآمدتر جامعه مهاجر، بیشتر به سوی مناطق جنوب شرق، جنوب، جنوب غرب و غرب تهران در ناحیه حاشیه شهر مستقر شده و می‌شوند. در طی دهه گذشته در حالی که رشد سالانه جمعیت در داخل شهر تهران در حد یک درصد بوده است، رشد جمعیت در منطقه شرق و جنوب شرق تهران یعنی شهرستان‌های “ورامین”، “پاکدشت” و “پیشوا” با رشد ۲ درصد از حدود ۷۸۰ هزار نفر در سال ۱۳۸۵، در سال ۹۵ به جمعیتی حدود ۹۵۰ هزار نفری رسید.  یادآور می‌شود که حدود ۳۰۰ هزار نفر مهاجر افغان اکثرا ثبت نشده نیز در این منطقه زندگی می‌کنند که در آمارها نمی‌آیند، ولی به هر حال در جریان زندگی در منطقه حاضر هستند.

رشد جمعیت در منطقه جنوب و جنوب غرب تهران (شهرستان‌های رباط کریم، بهارستان و اسلامشهر) با رشد سالانه حدود ۳ درصد از جمعیت حدود یک میلیون و ۶۳ هزار نفر در سال ۸۵،  به جمعیت یک میلیون و ۴۴۰ هزار نفر در سال ۹۵ رسید. همچنین منطقه غربی تهران (با شهرستان‌های ملارد، قدس و شهریار) با بالاترین سرعت رشد جمعیت در استان تهران (۴ درصد سالانه) از جمعیت یک میلیون و۴۴ هزار نفری در سال ۸۵ به جمعیتی حدود یک میلیون و ۵۶۰ هزار نفری در سال ۹۵ رسید.

 نگاهی به این آمار نشان می‌دهد که مساله آینده در ایران، تمرکز جمعیت در کلانشهرها و پیرامون آنها خواهد بود. مثال تهران به خوبی مساله کنونی کشور را آشکار می‌کند. جمعیت ثابت تهران در سال ۹۷ به میزان ۹ میلیون نفر قرار گزارش شد و این در حالی است که بدون در نظر گرفتن جمعیت استان البرز، شهرستان‌های واقع در شمال و شرق؛ جنوب و غرب تهران (در فاصله کمتر از ۶۰ کیلومتر از تهران) جمعیتی حدود ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر را شامل می‌شود. توجه شود که رشد جمعیت در غرب تهران ۴ برابر رشد جمعیت در شهر تهران است ( ۴ درصد در شهرهای حاشیه غرب تهران و یک درصد در تهران).

سالانه ۲ متر سطح آب‌های زیرزمینی ۶۰ دشت اصلی در مرکز ایران افت می‌کند. آمارها نشان می‌دهد که متوسط بارندگی سالانه در کل کشور (متوسط بارندگی در سال آبی ۱۳۹۵-۱۳۹۶ به ۲۳۰ میلی متر رسید) حدود ۳۱ درصد متوسط بارندگی آسیا ( ۶۴۵ میلی متر) و ۲۸ درصد متوسط بارندگی جهان (۷۵۰ میلی‌متر) است. به این مساله، توزیع ناهمگن بارش در سطح کشور را نیز باید افزود.

۵۶ درصد از مجموع بارندگی سالانه ایران، تنها در ۳۰ درصد از پهنه کشور می‌بارد. اگر جمعیت ایران را ر پایان سال ۱۳۹۵، ۸۲  میلیون نفر درنظر بگیریم، به ازای هر ایرانی سالانه حدود ۱۵۰۰ مترمکعب آب تجدیدشونده وجود دارد. این سرانه در سال ۱۳۳۵ به میزان ۶۸۶۰ میلیون متر مکعب برای هر ایرانی بوده است. هنگامی که این رقم کمتر از ۱۷۰۰ مترمکعب باشد، کشور با تنش آبی (هنگامی که عرضه و مصرف آب سر به سر باشد و امکان ذخیره‌سازی آب وجود نداشته باشد)، مواجه است. با افزایش جمعیت به طور طبیعی این میزان بیشتر کاهش می‌یابد؛ درحالی که منابع تجدیدشونده ما ثابت بوده و ممکن است در نهایت با انجام طرح‌های نمک‌زدایی آب دریا، یک تا ۲ میلیارد به منابع آبی کشور  اضافه شود.

طبق آمار، هنگامی که این رقم به پایین‌تر از یک هزار مترمکعب برسد، کشور در شرایط کمبود آب یا تنش آبی مزمن قرار می‌گیرد و زیر ۵۰۰ مترمکعب به معنی شرایط کمبود مطلق آب یا تنش آبی مطلق است. اگر کشوری در شرایط اقلیمی ایران حداکثر ۴۰ درصد از منابع آب را استفاده کند، در وضعیت عادی است و استفاده بیش از آن ما را وارد مرحله تنش آبی می‌کند. به طور طبیعی، ۶۰ درصد باقی مانده منابع آب تجدیدپذیر سهم محیط زیست و اکوسیستم‌ها است و باید در اختیار طبیعت برای تغذیه سفره‌های زیرزمینی، حیات تالاب‌ها و رودخانه‌ها قرار گیرد.

در شرایط کنونی، ما به جای ۴۰ درصد، حدود ۸۳ درصد از منابع آب تجدیدپذیر را مصرف می‌کنیم. اگر میزان مصرف آب تجدیدپذیر را با قبول برخی ریسک‌ها به دلیل قرار گرفتن کشور در منطقه خشک و نیمه‌خشک بین ۵۰ تا ۵۵ درصد بپذیریم، اکنون دست کم ۲۸ درصد بیش از میزان معقول بر منابع آبی کشور بارگذاری می‌کنند. ۵۱۷ شهر بزرگ و کوچک کشور با بحران کمبود آب شرب مواجه است که دلایل آن کاهش نزولات جوی و برداشت بیش از حد منابع آب سطحی و زیرزمینی است.

انتهای پیام

منبع

ایسنا

همچنین بخوانید

دکمه بازگشت به بالا