بورسبورس اوراق

تله خودساخته بورس‌بازان/ افق سرمایه‌گذاری در سهام چگونه متحول شد؟

شاخص کل بورس تهران هفته گذشته افت ۸/ ۰ درصدی را تجربه کرد. طمع کسب سود حداکثری در مدت زمان بسیار کوتاه طی ماه‌های اخیر رفتار معامله‌گران را تحت تاثیر قرار داده است. جولان برخی سفته‌بازان با پشتوانه تریبون‌های تلگرامی در پیدایش فضای بیمار در معاملات بورسی بی‌تاثیر نبوده است.

به گزارش پایگاه خبری آرمان اقتصادی، رویه این روزهای معاملات بورس تهران بیش از آنکه رنگ و بویی از معامله سهام داشته باشد مانند بازی با قواعد خودساخته‌ است. شاید بتوان رویه معاملات این روزهای بورس تهران را در بسیاری از نمادها مانند قمار دانست. در این خصوص می‌توان در گروه‌های مختلف دسته‌بندی کرد. گروه نخست اشخاصی هستند که به هر وسیله‌ای نقدینگی مناسبی را در اختیار دارند (قدرت جولان نقدینگی برای روندسازی اولیه و همراه کردن دیگر معامله‌گران) و علاوه بر این با فضای روانی بازار نیز تا حدودی آشنایی دارند.

در نتیجه این افراد با ارائه داستان از شرکت‌های مختلف درصدد داغ کردن سهام برمی‌آیند. گروه دوم معامله‌گرانی هستند که مطابق با رفتار عمومی حاکم بر جامعه درصدد هستند بیشترین سود را با کمترین زمان به دست آورند (یک‌شبه پولدار شوند). گروه سوم اما تحلیلگرانی هستند که وقتی مشاهده می‌کنند رویه معاملات منطقی سهام برای آنها دستاوردی ندارد و از سوی دیگر ظاهر جذاب معاملات دیگر نمادها، این معامله‌گران را نیز در دام خود اسیر می‌کند و به دنبال کسب سود برمی‌آیند.

اما در همین گروه‌ها برخی افراد هستند که قواعد بازی را پذیرفته‌اند و بر این اساس می‌دانند که بنا نیست سرمایه خود را بر پایه داستان‌های باورنکردنی از ارزش‌گذاری سهام یک شرکت بنا نهند و انتظارات خود را از میزان سود یا زیان کنترل می‌کنند. اما برخی دیگر از معامله‌گران در دام ارزش‌گذاری تخیلی اسیر می‌شوند و در مسیر نزولی سهم داغ‌شده نیز در فاز انکار بر وفاداری به یک سهم تاکید می‌کنند.

زمانی پرده انکار از پیش چشمان این افراد کنار می‌رود که زیان‌های سنگینی را مشاهده می‌کنند و راه گریزی از آن ندارند. طی روزهای اخیر عمده معامله‌گران از روند فرسایشی سهام در گروه‌های مختلف خسته شده‌ و نسبت به آینده ابراز ناامیدی می‌کنند.

با این حال این سوال مطرح می‌شود که علت پیدایش این فضا چیست؟ در این خصوص باید گفت رویه‌ای که بعضا حتی تحلیلگران بازار نیز در پیش گرفته‌اند القای انتظارات مازاد در ذهن معامله‌گران است. زمانی‌که معیارهای ارزش‌گذاری سهام به سمتی حرکت می‌کند که چشم‌انداز توهمی رشد چند صد درصدی برای سهام یک شرکت ترسیم می‌شود (همان قواعد خودساخته بازی) چگونه باید از معامله‌گر با چنین ذهنیتی انتظار داشت که به سود معقول و منطقی اکتفا کند.

بازی با پول یا معامله‌گری در سهام
رویه ماه‌های اخیر معاملات در بازار سهام کشورمان بیش از آنکه به سرمایه‌گذاری در سهام برای کسب سودهای منطقی نزدیک باشد، به نوعی بازی قمارگونه شباهت دارد که در آن عده‌ای معیارهای ساختگی را برای ارزندگی یک سهم به ذهن بازار القا می‌کنند. در نتیجه بازی‌ خرید و فروش سهام با یکسری دستورالعمل‌های خودساخته دنبال می‌کنند.

موارد زیادی از این دست مطرح می‌شود که در گزارش‌های ماه‌های اخیر «دنیای اقتصاد» بر لزوم توجه به آن تاکید شده بود. یکی از مواردی که همچنان دستاویز معامله‌گران قرار دارد ارزش جایگزین یک شرکت به خصوص در گروه سیمانی است. بر این اساس در حالی‌که عنوان می‌شود ارزش ساخت یک شرکت سیمانی اختلاف قابل توجهی با ارزش بازار سهام شرکت مزبور دارد در ذهن یک معامله‌گر القا می‌شود که سهام یک شرکت سیمانی برای مثال می‌تواند رشد چند صد درصدی را تجربه کند.

با این حال این موضوع مطرح نمی‌شود که چرا یک سرمایه‌گذار باید در جایی سرمایه‌گذاری کند که سودی در برندارد و در یک فضای منطقی باید به دنبال تعطیلی برخی از کارخانه‌ها به منظور کاهش ظرفیت مازاد سیمان بود.

با این حال نکته مهم‌تر برای اشخاصی که از این بهانه برای داغ کردن سهام سیمانی استفاده می‌کنند این است که القای چنین ذهنیتی در ذهن بازار سرانجام نتیجه‌ای جز شکل‌گیری انتظارات مسموم ندارد. زمانی که در ذهن یک معامله‌گر اختلاف ارزش بازار سهام با ارزش جایگزینی به‌عنوان پتانسیل سهم برای رشد قیمتی درج می‌شود دیگر حذف این توهم (رشد چندصد درصدی) از ذهن معامله‌گر کار دشواری خواهد بود.

یا اینکه به پشتوانه افزایش سرمایه چند صد درصدی از تجدید ارزیابی دارایی‌ها به امکان جهش قیمتی یک سهم به منظور پوشش فاصله قیمتی سهم بعد از افزایش سرمایه با قیمت اسمی (بعد از افزایش سرمایه‌های سنگین شرکت‌ها معمولا قیمت سهم به کسری از قیمت اسمی، ۱۰۰ تومان کاهش می‌یابد) اشاره می‌شود. حال اینکه این معیار تا چه حد قابل قبول است و اینکه اگر این معیار مدنظر قرار گرفته شود بسیاری از شرکت‌های بورسی توان افزایش سرمایه‌های سنگین را در خود دارند، در نتیجه آیا واقعا رشد چند صد درصدی سهام و به دنبال آن شاخص کل با متغیرهای کنونی اقتصاد کشور منطقی است؟

در این خصوص «دنیای بورس» به بررسی پتانسیل افزایش سرمایه بزرگ‌ترین شرکت‌های بورسی، فولاد مبارکه و هلدینگ فارس پرداخته است که در برآورد ساده می‌توان امکان افزایش سرمایه چند صد درصدی را برای این شرکت‌ها کاملا متصور بود. برخی معامله‌گران نیز از عوامل دیگر خودساخته مانند وجود یک زمین در شرکت ورشکسته، عرضه نفت در بورس انرژی یا ساختمان‌سازی در زمین‌های مازاد شرکت برای ایجاد رالی قیمتی در سهام استفاده کرده‌اند. اما زمانی‌که معیارهای ذهنی رایج با واقعیت‌های اقتصادی محک زده می‌شوند علت عدم اعتبار چنین مواردی برای جذابیت قیمتی سهام مشخص خواهد شد.

به‌صورت مشخص بسیاری از مواردی که در این خصوص مطرح می‌شود معیار برتری برای سهام یک شرکت نسبت به دیگری برای جذب نقدینگی و رشد قیمتی نیست. نکته‌قابل توجه اینکه‌ این معیارها از سالیان گذشته برای داغ کردن سهام یک شرکت مورد استفاده قرار گرفته‌اند و تقریبا هیچ‌کدام تازگی ندارند. ارائه چنین معیارهایی و پافشاری بر آنها به منظور کسب سود توسط برخی معامله‌گران تنها مسموم شدن فضای معاملات را به دنبال دارد.

برندگان و بازندگان بازی سهام
فضای بورس در هفته‌های اخیر بار دیگر نشانه‌های رکودی و افت فرسایشی را در خود دارد. پس از جهش‌های تابستانی شاخص کل بورس تهران، به نظر می‌رسد همچنان معامله‌گران بورسی سودهای کلانی را انتظار دارند. در این شرایط معیارهای خودساخته نیز وسیله‌ای بوده تا به واسطه آن توهم سود چند صد درصدی به ذهن معامله‌گر القا شود. برآیند صفر از بازدهی در نگاه کلان برای بازار به خصوص در رویه بلندمدت می‌توان متصور بود.

برندگان بازی سهام با معیارهای ساختگی معمولا افرادی هستند که درصدد داغ کردن قیمتی برآمده‌اند. بازندگان نیز پیروان این افراد هستند که توهم ارزندگی آنها را فرا گرفته است ولی در نهایت زیان‌های سنگین را کسب می‌کنند.

در این میان برخی از معامله‌گران با ذات قمارگونه چنین معاملاتی در سهام آشنا هستند و بر این اساس در انتظار سوت پایان بازی نمانده و انتظارات خود را بر اساس رویه کوتاه‌مدت بازار تنظیم می‌کنند و زمانی‌که روند سهم با معیارهای خودساخته همراه نباشد تصمیم به خروج از سهام حتی با زیان اندک می‌گیرند. سرایت همین رفتار به کل بورس تهران باعث می‌شود که فضای نوسان‌گیری در بسیاری از نمادها مشهود باشد و حتی در سهام بنیادی نیز رفتار نوسان‌گیری پررنگ شود.

در نتیجه افق سرمایه‌گذاری بلندمدت جای خود را به تمایلات سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت و توهم کسب سود از نوسان‌گیری داغ می‌دهد. در این میان عده‌ای با ذات قمارگونه این‌گونه معاملات آشنا نیستند.

این افراد تا زمانی‌که سهم در مسیر صعودی قرار دارد به طمع کسب سود بیشتر سهامداری می‌کنند و زمانی‌که سهام در مسیر اصلاحی قرار می‌گیرد به توهم بازگشت قیمتی دوباره سهم به سهامداری ادامه می‌دهند حال اینکه احتمالا از نواخته شدن سوت پایان بازی آگاه نیستند؛ به‌صورت کلی در سهامی که در مسیر داغ قیمتی قرار می‌گیرند تشخیص پایان بازی دشوار خواهد بود و همین موضوع در نهایت می‌تواند به زیان‌های سنگین ختم شود. همان‌طور که رویه داغ سهام را در ماه‌های اخیر شاهد هستیم حالت عکس آن در ماه‌های اخیر با ریزش شدید قیمتی برخی نمادها قابل رصد است.

در این میان این انتظار وجود دارد که کارنامه افراد در یک رویه میان‌مدت و بلندمدت ملاک قرار گیرد. زیرا بسیاری از افرادی که از تریبون‌های خود استفاده می‌کنند فعالیت آنها خواسته یا ناخواسته زیان‌های سنگینی را برای فعالان بازار به همراه داشته است.

منبع
دنیای اقتصاد - سلیمان کرمی

همچنین بخوانید

دکمه بازگشت به بالا