طلا و ارز

دوگانه ترس و طمع؛ آیا بازار سهام ارزنده است؟

بورس تهران با شوک تغییر ریاست بانک مرکزی و ریسک‌های سیاسی ۱۰۰ هزار واحد ریخت. این سقوط هیجانی در تضاد با رشد دلار حواله و سیگنال ارزندگی سهام بوده و ناشی از غلبه ترس بر منطق است.

به گزارش پایگاه خبری آرمان اقتصادی، بازار سهام ایران در معاملات روز سه‌شنبه ۹ دی ۱۴۰۴، یکی از سخت‌ترین روزهای سال جاری را با ثبت ریزش سنگین بیش از ۱۰۰ هزار واحدی شاخص کل پشت سر گذاشت. در این روز، فشار فروش چنان سهمگین بود که تمامی رؤیا و نقشه‌های سهامداران را نقش بر آب ساخت. این سقوط آزاد که با عقب‌نشینی خریداران و صف‌های فروش میلیاردی همراه بود، نه تنها بازتابی از متغیرهای اقتصادی، بلکه آینه‌ای تمام‌نما از تلاطم‌های سیاسی و تغییرات ناگهانی در مدیریت کلان پولی کشور بود که سایه سنگین بی‌اعتمادی را بر سر تالار شیشه‌ای گستراند.

زلزله در میرداماد و بازگشت پارادوکسیکال همتی

یکی از اصلی‌ترین محرک‌های این ریزش، شوک خبری تغییر سکاندار بانک مرکزی بود. در حالی که بازار هنوز درگیر نوسانات ارزی بود، خبر قطعی شدن جایگزینی عبدالناصر همتی به جای محمدرضا فرزین، جو روانی بازار را به شدت متشنج کرد. این انتصاب از آن جهت برای اهالی بازار سرمایه و اقتصاددانان پارادوکسیکال و نگران‌کننده به نظر می‌رسید که همتی، کمتر از یک سال پیش و در کسوت وزیر اقتصاد، دقیقاً به دلیل ناتوانی در کنترل تورم و جهش قیمت ارز استیضاح شده بود. حال بازگشت همان چهره با مأموریت متناقض «مهار تورم»، سیگنالی از بی‌ثباتی سیاست‌گذاری را به بازار مخابره کرد. این تغییر مدیریتی در کنار اظهارات شب گذشته رئیس‌جمهور آمریکا، معجون تلخی را ساخت که سهامداران را به سمت «ذخیره سود» و خروج اضطراری از بازار سوق داد.

خطای محاسباتی فروشندگان؛ واکنش منفی به خبر مثبت؟

اما نکته کلیدی و مغفول مانده در معاملات امروز، واکنش هیجانی و شاید اشتباه بازار به متغیرهای ارزی بود. بورس تهران در حالی به دلیل کاهش نرخ دلار در بازار آزاد (غیررسمی) قرمزپوش شد که متغیر اصلی اثرگذار بر سودآوری شرکت‌های بورسی، یعنی «دلار حواله»، مسیری کاملاً معکوس و صعودی را طی می‌کند. طبق آمارهای رسمی بانک مرکزی در همین روز، نرخ دلار حواله با رشد ۷۸۳ تومانی به کانال ۸۳,۲۹۸ تومان رسیده و نرخ اسکناس تالار دوم نیز با پرش ۲۷۳۸ تومانی در ارتفاع ۱۲۴,۱۴۹ تومان معامله شده است.

این واگرایی نشان می‌دهد که بازار سرمایه دچار یک «خطای محاسباتی موقت» شده است؛ چرا که شرکت‌های پتروشیمی، فلزی و معدنی که ستون فقرات شاخص را تشکیل می‌دهند، در حال دریافت مجوزهای فروش ارز با نرخ‌های جذاب تالار دوم هستند و نرخ مبنای تسعیر آن‌ها (حواله) نسبت به ۶۰۰ روز کاری گذشته رشدی ۱۱۲ درصدی داشته است.

در نهایت، ریزش ۱۰۰ هزار واحدی امروز را باید بیش از آنکه ناشی از ضعف بنیادی بنگاه‌ها دانست، حاصل غلبه هیجان فروش بر منطق اقتصادی قلمداد کرد. در حالی که دلار آزاد که صرفاً جنبه روانی دارد وارد فاز اصلاحی شده، موتور درآمدزایی شرکت‌ها (دلار حواله و اسکناس تجاری) با قدرت در حال رکوردشکنی است. به نظر می‌رسد با فرونشستن غبار تغییرات سیاسی در بانک مرکزی و کمرنگ شدن اثر روانی سخنان مقامات آمریکایی، توجه معامله‌گران هوشمند بار دیگر به گزارش‌های مالی فصلی و حاشیه سودهای جدید حاصل از دلار ۸۳ تا ۱۲۴ هزار تومانی جلب شود. بنابراین، انتظار می‌رود این واکنش منفی شدید، در روزهای آتی تعدیل شده و بازار مسیر خود را با ارزندگیِ واقعی نرخ‌های جدید هماهنگ سازد.

تفسیر نهایی

در تحلیل نهایی، اگرچه تابلوی سرخ‌پوش بورس در کوتاه‌مدت تحت سیطره جو روانی ناشی از شوک‌های سیاسی و مدیریتی قرار گرفته است، اما نباید فراموش کرد که این اصلاح سنگین، هم‌راستا با نیاز تکنیکال بازار برای استراحت پس از برخورد به سقف‌های قیمتی اخیر است. آنچه امروز به عنوان «سقوط» تعبیر می‌شود، در عمق بازار حکم یک «پوست‌اندازی» ضروری را دارد؛ فرایندی که طی آن هیجان فروش تخلیه شده و سهام از دستان لرزانِ نوسان‌گیران خارج و به سبد پول‌های هوشمندی منتقل می‌شود که به جای واکنش به تیترهای سیاسی زودگذر، ماشین‌حساب خود را با واقعیت‌های سودساز سامانه بازار ارز تجاری (نیما) و نرخ‌های جدید در تالارهای اول و دوم تنظیم کرده‌اند.

بنابراین، چشم‌انداز روزهای آتی صحنه تقابل آشکار «ترس» و «ارزش» خواهد بود. با فروکش کردن غبار هیجانات کاذب و تثبیت آرامش در فضای سیاسی، فنر فشرده‌شده سودسازی شرکت‌های صادرات‌محور که اکنون با دلار ۸۳ هزار تومانی شارژ می‌شود، پتانسیل رهاسازی بالایی خواهد داشت. از این رو، این عقب‌نشینی شاخص کل نه به معنای پایان روند صعودی، بلکه به منزله ایجاد یک «حراجی بزرگ» و فرصتی طلایی برای سرمایه‌گذاران دوراندیش است تا در قیمت‌های تعدیل‌شده، پورتفوی خود را برای موج صعودی قدرتمند بعدی که این بار نه بر پایه تورم انتظاری، بلکه بر ستون‌های مستحکم سودآوری شرکت‌ها استوار است، تجهیز کنند.

با تمام این تفاسیر، نباید فراموش کرد که ما همچنان در وضعیت شکننده «نه جنگ و نه صلح» به سر می‌بریم؛ شرایطی که در آن عدم قطعیت، جزو جدایی‌ناپذیر بازار است و هیچ تحلیلگری گوی بلورین برای پیش‌بینی قطعی رخدادهای سیاسی ندارد. تجربه تاریخی اثبات کرده است که وقایع سنگین و ویرانگر معمولاً در سکوت و غافلگیری رخ می‌دهند و هیاهوی گسترده رسانه‌ای پیش از وقوع، غالباً ابزاری برای فشار روانی و امتیازگیری است تا مقدمه‌ای برای اقدام عملی فوری. با این حال، از آنجا که تشدید تنش‌ها همچنان به عنوان یکی از گزینه‌های روی میز (هرچند با احتمال کمتر) مطرح است و نمی‌توان آن را کاملاً انکار کرد، استراتژی نهایی در این بازارِ غبارآلود به میزان «ریسک‌پذیری شخصی» هر معامله‌گر بستگی دارد؛ اینکه در ترازوی تصمیم‌گیری خود، به «هراسِ ناشی از تیترهای خبری» وزن بیشتری می‌دهد یا به «منطقِ سودآوری شرکت‌ها» اعتماد می‌کند.

منبع

مهر

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا