پیچیدگیهای تابآوری تجارت و تولید «دیدگاهی از آینده مطلوب»
کشورهای درحال توسعه نمیتوانند چندین دهه منتظر بمانند تا اقتصاد کشاورزی خود را متحول کنند. آنها میتوانند از طریق سیاستهای هوشمند وهمکاری با ذینفعان ملی وبینالمللی از وابستگی اجتناب کنند.
به گزارش پایگاه خبری آرمان اقتصادی، حسین شیرزاد، محقق بخش توسعه کشاورزی برای مهر نوشت؛ چالشهای پیش روی تجارت کالاهای اساسی کشاورزی چیز جدیدی نیست. به نظر میرسد بازارهای کالاهای اساسی دستخوش تحولات قابل توجهی هستند. قیمت محصولات کشاورزی که از سال ۲۰۱۲ میلادی به طور پیوسته رو به کاهش بود (سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ و همچنین ۲۰۱۱ و دورههای نسبتاً ثابت یا کاهشی قیمتهای جهانی غلات از سال ۲۰۱۲)، در چند سال گذشته در سطح نسبتاً پایینی تثبیت شده است. پاندمی اخیر، جنگ اوکراین، جنگ در دریای سیاه و سرخ، کرانه باختری و نوار غزه، فشارهای قیمتگذاری، در ترکیب با هزینههای عملیاتی و تورم تولید بالاتر، به عملکرد اکثر تولیدکنندگان (کشاورزان و تعاونیها) و حتی بسیاری از تجار و شرکتهای توزیعکننده مواد غذایی آسیب وارد کرده است.
شروع جنگ روسیه و اوکراین منجر به افزایش نوسانات و تغییرات ناگهانی در بسیاری از قیمتهای کالاهای اساسی شد. این تغییرات باعث بی ثباتی بازارهای آتی و اختیار معامله شد. مثلاً همبستگی قیمت نفت برنت با ذرت و سویا که در زمانهای عادی کم یا حتی منفی هستند، به بیش از ۰.۷ افزایش یافت. کشاورزی از نظر تجاری و عملیاتی روز به روز پیچیدهتر میشود و این احتمالاً ادامه خواهد داشت. لازم است شرکتهای بزرگ کشاورزی برای محافظت از خود اقداماتی را انجام دهند. به عنوان مثال سرمایه گذاری در سراسر زنجیره ارزش، سرمایه گذاری در لجستیک (ذخیره سازی) و مشارکت در داراییهای بنکداری و ادغام با سایر شرکتهای بالادستی زنجیره، راهبرد اصلی است تا بتوانند در دورههایی که حاشیههای سود کم است، تابآوری به خرج داده و ایمن بمانند. مثلاً، در اروپا و چین شرکتهای بزرگی مانند COFCO خریدهایی انجام دادهاند که منجر به تمرکز چند شرکت بزرگ با حجم عظیمی از قدرت بازار شده است. اما برای شرکتهایی که بیکار مینشینند، موفقیت چیزی تضمینشده نیست. آمریکا و کانادا، اروپا و اقیانوسیه صادرکنندگان عمده جهان هستند. آسیای شرقی و خاورمیانه واردکنندگان اصلی آن هستند. غذا هم به موضوعی محوری هم در توسعه ملی و هم به چشماندازی برای ادغام و رسیدگی به طیف وسیعی از چالشهای جهانی معاصر تبدیل شده است. در حال حاضر ۵ منطقه شبکه اصلی تجارت بینالمللی غذا را تشکیل میدهند، ایالات متحده و کانادا، آمریکای لاتین، اروپا، آسیای شرقی و آسیای جنوب شرقی ۸۸ درصد از تجارت مواد غذایی جهان از طریق آنها انجام میشود. علاوه بر این، ۳ الگوی تجاری اصلی در جهان وجود دارد:
۱- تحرکات شرکتهای زنجیرهای تولیدی – تجاری غلات و دانههای روغنی اروپایی که عمدتاً برای خودکفایی اتحادیه اروپایی توسط نیروهای بازار تعبیه شدهاند. بازار کالاهای مالی شده کشاورزی اروپا- که عمدتاً ابزار مشتق شده مانند معاملات آتی و اختیار معامله را شامل میشود – نسبتاً متمرکز است و تحت تسلط چند معامله گر بزرگ کالا است. نقش اصلی این معاملهگران واسطهگری بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان کالاها و استفاده از فرصتهای آربیتراژ در زمان بروز آنها است.
۲- نقش چین در شرق آسیا و خاورمیانه به عنوان بزرگترین منطقه واردکننده مواد غذایی در جهان.
۳- نقش ایالات متحده و کانادا و آمریکای لاتین به عنوان بزرگترین مناطق صادرکننده مواد غذایی.
با تمام این تحرکات، شرکتهای اروپایی همچنان بیشترین منطقه درگیر در تجارت بینالمللی هستند. درصد تجارت جهانی به صورت انبوه شامل جابجایی محصول بین کشورهای آن یا خارج از مرزهای منطقهای آن است که ۳۰ درصد تجارت غذا در جهان کاملاً در این منطقه انجام میشود. تنها با در نظر گرفتن تجارت خارج از منطقه، اروپا ۱۱ درصد از صادرات جهانی و ۱۸ درصد از واردات جهانی را تأمین میکند که منجر به کسری خالص تجاری منطقهای هم میشود.
ایالات متحده و کانادا و آمریکای لاتین با هم بیش از ۶۰ درصد تجارت بین منطقهای جهان را تشکیل میدهند. دو سوم کل صادرات آمریکای لاتین به اروپا و شرق آسیا میرسد. منطقه آمریکا و کانادا ۴۳ درصد از صادرات خود را تنها به شرق آسیا میفروشند. این امر چرخه صادرات به مقصد تجارت بین آمریکا و متحدانش را که تنها ۱۸ درصد از صادرات را تشکیل میدهد، کاهش میدهد. آسیای جنوب شرقی اگرچه سومین صادرکننده بزرگ مواد غذایی است، اما با نسبت بسیار کمتری در بازار جهانی حضور دارد. آسیای شرقی ۳۵ درصد از محصولات غذایی تجارت شده جهان را خریداری میکند که با آن تنها ۸ درصد از عرضه غذایی خود را تأمین میکند. شرکای تجاری اصلی آن کشورهای مناطق اطراف اقیانوس آرام هستند (آسیای شرقی ۴۳ درصد از صادرات ایالات متحده و کانادا، ۲۴ درصد از صادرات آمریکای لاتین، ۳۹ درصد از صادرات آسیای جنوب شرقی، ۴۰ درصد از صادرات اقیانوسیه و ۴۴ درصد از صادرات خود را وارد میکند. صادرات آن به صورت جریانهای درون منطقهای ختم میشود).
منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا ۱۳ درصد از صادرات فرامنطقهای جهان را خریداری میکنند. این مقدار یک سوم عرضه غذای منطقهای را به خود اختصاص میدهد و این منطقه را به بیشترین وابستگی به تجارت بینالمللی برای تأمین نیازهای موجود در غذا تبدیل میکند.
اقیانوسیه بیشترین مشارکت را در تجارت بینالملل نسبت به تولیدات داخلی خود دارد، اما به صورت مطلق کمتر از ۳ درصد از حرکات تجاری را به خود اختصاص داده است. منطقه آسیای مرکزی و جنوبی دخالت کمی در تجارت بینالمللی مواد غذایی دارد. به طور کلی، این منطقه، حوزهای خودکفا با مازاد تجاری کم است. در نهایت، کشورهای جنوب صحرای آفریقا از نظر تجارت مواد غذایی بیشترین ارتباط را با جهان دارند. مشارکت آن کمتر از ۳ درصد از جنبشهای تجاری فرامنطقهای جهان با کسری تجاری کوچک است. سیستم غذایی فعلی محصول یک مسیر توسعه تاریخی است. چندین فرآیند اقتصادی وجود دارد که میتواند بر تولید مواد غذایی تأثیر بگذارد، از جمله؛
الف) عرضه و تقاضا: اصل اساسی اقتصادی عرضه و تقاضا میتواند بر تولید مواد غذایی تأثیر بگذارد. اگر تقاضا برای نوع خاصی از غذا زیاد باشد و عرضه کم باشد، قیمت آن غذا رو به افزایش است که میتواند تولیدکنندگان را برای افزایش تولید تشویق کند. از سوی دیگر، اگر تقاضا کم و عرضه زیاد باشد، قیمت به سمت کاهش میرود که میتواند تولیدکنندگان را از تولید آن غذا منصرف کند.
ب) هزینههای تولید: هزینههای تولید مواد غذایی مانند نیروی کار، زمین و نهادهها نیز میتواند بر تولید مواد غذایی تأثیر بگذارد. اگر هزینههای تولید بالا باشد، ممکن است تولید انواع خاصی از مواد غذایی برای تولیدکنندگان سودآور نباشد که میتواند منجر به کاهش تولید شود. با توجه به علاقه فزاینده بازیگران مالی به مواد غذایی و کشاورزی و شرکتهای کشاورزی-غذایی درگیر فعالیتهای مالی خطوط بین تأمین مالی و تأمین مواد غذایی در دهههای اخیر به طور فزاینده ای مبهم شده است، این پدیده، مالی شدن موقعیت زنجیرهها و شبکه هایپر مارکتها و سوپر مارکتهای مواد غذایی را به عنوان بازیگران غالب در سیستم کشاورزی-غذایی تقویت کرده است
ج) سیاستهای دولت: سیاستهای دولت مانند یارانهها، تعرفهها، بیمه کشاورزی و مقررات نیز میتوانند بر تولید مواد غذایی تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، یارانهها میتواند باعث سود بیشتر تولیدکنندگان برای تولید انواع خاصی از مواد غذایی شود، در حالی که تعرفهها میتواند واردات مواد غذایی از کشورهای دیگر را گرانتر کند که میتواند تولید داخلی را تشویق کند.
د) شرایط متلاطم بازار: شرایط بازار مانند رقابت، قیمت کالاهای مرتبط و ترجیحات مصرف کننده نیز میتواند بر تولید مواد غذایی تأثیر بگذارد. مثلاً اگر رقابت شدیدی بین تولیدکنندگان وجود داشته باشد، ممکن است کاهش قیمتها برای فروش کالا ضروری باشد که میتواند بر سودآوری تأثیر بگذارد.
ه) تغییرات اقلیمی و بلایای طبیعی: بلایای طبیعی مانند خشکسالی، سیل و طوفان نیز میتوانند بر تولید مواد غذایی تأثیر بگذارند. این بلایا میتواند به محصولات کشاورزی و دام آسیب برساند و زنجیره تأمین را مختل کند که میتواند منجر به کاهش تولید مواد غذایی شود.
و) قیمت انرژی: قیمت نفت و تولیدات کشاورزی با سوختهای زیستی مرتبط است. جنگ روسیه و اوکراین بر قیمت برخی از کالاهای کشاورزی فشار صعودی وارد کرده است. تا حدی، این فشار مستقیماً از محدودیتهای عرضه ناشی میشود، زیرا سهم مشترک هر دو کشور در صادرات جهانی محصولات کلیدی قابل توجه است. اثر غیرمستقیم آن نیز از افزایش قیمت نفت خام و میعانات نفتی بود. در کوتاه مدت، افزایش قیمت گازوئیل و بنزین باعث افزایش هزینههای تولید و حمل و نقل کشاورزی میشود همچنین افزایش زیاد و مداوم در قیمت نفت ممکن است منجر به افزایش پایدار در قیمت محصولاتی شود که به عنوان نهاده اصلی برای تولید سوختهای زیستی مانند اتانول و بیودیزل استفاده میشود.
صادرات روسیه و اوکراین سهم بزرگی از بازار جهانی چندین ماده غذایی اصلی را به خود اختصاص داده است. سهم آنها به ویژه در گندم، تقریباً ۲۵ درصد، اما در جو و ذرت نیز زیاد است. البته افزایش قیمت گندم پیشتر پس از شروع جنگ روسیه و اوکراین آشکار شد، زیرا انتظار میرفت که فصل برداشت گندم زمستانه را مختل کند با این حال، واکنش قیمت در سایر محصولات مانند ذرت محدودتر بود، زیرا تولیدکنندگان عمده در این بازار تحت تأثیر قرار نگرفتند، به ویژه ایالات متحده، بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده این محصول. ذرت، نهاده اصلی در تولید اتانول است و اتانول سوخت زیستی است که معمولاً با بنزین مخلوط میشود. در واقع، تولید اتانول فقط متکی به تولید ذرت است که در طی ۲۰ سال گذشته در ایالات متحده افزایش یافته است و به طور متوسط در طول ۵ سال گذشته حدود ۴۰ درصد از محصول ایالات متحده را به خود اختصاص داده است بنابراین قیمتهای ذرت و روغن از اواسط دهه ۲۰۰۰ با نوسانات مقطعی و انحرافات بزرگ که در نهایت با گذشت زمان کاهش مییابد، پشت سر هم حرکت کردهاند.
قیمتهای بالاتر نفت انگیزههایی را برای مخلوط کنهای بنزینی ایجاد میکند تا محتوای اتانول را در محصول خود افزایش دهند. چنین تغییری میتواند افزایش قیمت نفت را تعدیل کند، اما همچنین تقاضا برای ذرت (در کنار سایر مواد اولیه اتانول) را افزایش میدهد و قیمت آن را بالا میبرد. تغییرات قیمت ذرت میتواند به سایر بازارهای کشاورزی نیز سرایت کند. از آنجایی که ذرت برای سطح زیر کشت با دانههای سویا رقابت میکند، تغییرات در قیمت ذرت معمولاً به سرعت به سویا منتقل میشود. علاوه بر این، هر دو محصول به عنوان خوراک دام استفاده میشوند. در مجموع، اختلالات مداوم در بازارهای جهانی انرژی میتواند باعث افزایش قیمت طیف وسیعی از محصولات کشاورزی از طریق کانالهای مختلف شود و همچنان کالاهای کشاورزی در مرکز بازیهای ژئوپلیتیک باقی میمانند.
به بیان ساده، اقتصاد سیاسی بخش کشاورزی و نحوه تولید مواد غذایی تا حد زیادی توسط شرکتهای زنجیرهای فرآوری مواد غذایی، تأثیر صرفهجویی در مقیاس، سیستمهای توزیع و سیاستهای مالی-پولی دولت تعیین میشود. این در پس زمینهای قابل تحلیل است که تغییرات آب و هوایی شدید و تغییر جغرافیای تولید غذا، امنیت غذایی و معیشت را در آفریقا و آسیا در سال جاری به خطر انداخته است. حدود ۲۰ درصد از زمینهای زراعی جهان عمدتاً در آسیا فاریاباند و آبیاری میشود و حدود ۴۰ درصد از محصول سالانه محصول را تولید میکند.
سال ۲۰۲۲ نشانه بازگشت ترس از بحرانهای بزرگ مواد غذایی در اقتصادهای نوظهور و کمبود مواد غذایی در اقتصادهای پیشرفته بود. سال ۲۰۲۳ نگرانیهای مشابهی را به همراه داشت، زیرا برداشت ذرت نیمکره شمالی در سه ماهه سوم و چهارم ۲۰۲۲ ضعیف بود. پس، دیجیتالی کردن کشاورزی به یک ضرورت برای مبارزه با تغییرات آب و هوا و محافظت از قشر آسیب پذیر تبدیل شده است.
فناوری و کمک به دنیای تولید
ادغام فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) با کشاورزی و دیجیتالی کردن کشاورزی یا کشاورزی الکترونیکی به عنوان یک زمینه نوظهور با تمرکز بر افزایش توسعه کشاورزی و روستایی از طریق بهبود فرآیندهای اطلاعاتی و ارتباطی ظهور جدی در جهان پیدا کرده است. مداخلات دیجیتالی سازی به دنبال دستیابی به نتیجه سهگانه است: افزایش بهرهوری و درآمد مزرعه به طور پایدار، کمک به کشاورزان برای سازگاری با تغییرات آب و هوا و کاهش انتشار گازهای گلخانهای در صورت امکان؛ در سال ۲۰۲۴ تأمین نهادههای دامی از طریق نوآوری دیجیتال و استارتآپها کشاورزی بازتعریف میشود. در واقع، در طول دهه گذشته، دیجیتالی شدن مواد غذایی کشاورزی به سرعت افزایش یافته است و سرمایه گذاری در استارتآپهای دیجیتالی جدید کشاورزی و فناوری غذایی به ابعاد ناشناخته قبلی رسیده است. سرمایه گذاری سالانه در استارتآپهای فناوری کشاورزی از ۲.۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۲ به ۲۹.۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲ افزایش یافته استارتآپهای فناوری کشاورزی در حال رشد هستند و راهحلهایی را برای بسیاری از مسائل حیاتی در سیستم غذایی از «تغییر آب و هوا گرفته تا آلودگی مواد پلاستیکی» نوید میدهند. امروز ۸۱ درصد تجارت جهانی کالاها در امتداد زنجیرههای ارزش انجام میشود که در آن هر حلقه نشاندهنده وظیفهای متفاوت است و کل مسیر یک محصول از مواد خام تا مصرفکننده را پوشش میدهد فناوری اینترنتی در عصر اینترنت با ارتقای سطح فناوری اطلاعات و فناوری بلاکچین، به طور گسترده در خدمات بازاریابی محصولات کشاورزی مورد استفاده قرار گرفته است که نوآوری را در روشهای بازاریابی سنتی نهادههای کشاورزی به ارمغان میآورد.
در عصر اینترنت، نوآوری و اصلاح مدل بازاریابی نهادههای دام و طیور را تا حد زیادی با ارتقا کیفی نهادهها ارتقا یافته است. دسترسی به منابع مالی و سرمایه گذاری برای توسعه شرکتهای استارتآپ تأمین نهاده بسیار مهم است، زیرا شدت جریان سرمایه این بخش به حمایتهای دولتی به مثابه ورودیهای مالی اولیه اصلی نیاز دارد. منابع تأمین مالی کم هزینه و مطمئن، نوآوری را در لجستیک نهادهها تحریک میکند و ظرفیت جذب دانش و موفقیت شرکتهای دانش بنیان و ریسک پذیر را در این بخش افزایش میدهد. حمایت دولت به دلیل سطح بالای خطرات و ریسک مهم است چنانکه در ایران، رقابت پذیری این بخش منظورم دانش بنیانهای کشاورزی، در نبود بودجه دولتی و شرایط نامطلوب برای کسب منابع مالی از منابع دیگر مانند بانکهای تجاری محدود شده است. بنابراین دسترسی به سرمایه در گردش به اعتبار مقرون به صرفه و کم ریسک بستگی دارد و کشورهایی که در صنعت لجستیک دام و طیور خود سرمایهگذاری میکنند در واقع یک محیط مالی مطلوب ایجاد میکنند، تا با عملکرد بالا و رقابتی، قادر به غلبه بر محدودیتها باشند. سیستم مدیریت اطلاعات ردیابی و قابلیت ردیابی سیستم انبارش در بافرها، توزیع و مصرف در مرغداریها و گاوداریهای مدرن، استفاده از ابزارهای هوشمند، اسکن کد QR یا برچسب الکترونیکی و کد ردیابی نهادهها، اطلاعاتی و فناوری برای ایجاد یک سیستم قابلیت رصد و پایش را برای حصول به نهادههایی کیفیت بالا در محیطهای تولید اجتناب ناپذیر ساخته است. امروز مرغداران میتوانند در هر زمان و هر مکان در مورد مبدا، تاریخ تولید، اطلاعات زمینهای و سایر اطلاعات مربوط را در خصوص انواع نهادهها جویا شوند تا اطمینان حاصل شود که کیفیت نهاده بالا و مکانیزم قیمت گذاری شفاف است. توانایی بلاکچین برای ردیابی سوابق مالک و دستکاری در امنیت میتواند برای حل مشکلات مبرم در سیستم غذایی فعلی مانند تقلب مواد غذایی، فراخوان ایمنی، ناکارآمدی زنجیره تأمین و قابلیت ردیابی مواد غذایی مورد استفاده قرار گیرد. ساختار غیرمتمرکز منحصر به فرد آن محصولات و شیوههای تأیید شده را تضمین میکند و بازار شفافی را ایجاد میکند.
قابلیت ردیابی مواد غذایی در مرکز بحثهای اخیر ایمنی مواد غذایی، به ویژه با پیشرفتهای جدید در کاربردهای بلاک چین بوده است. با توجه به ماهیت مواد غذایی فاسد شدنی، صنایع غذایی در برابر اشتباهاتی که در نهایت زندگی انسانها را تحت تأثیر قرار میدهد بسیار آسیب پذیر است. بلاک چین میتواند برای حل مسائل فوری مانند تقلب مواد غذایی، فراخوانی ایمنی، ناکارآمدی زنجیره تأمین و قابلیت ردیابی مواد غذایی در سیستم غذایی فعلی مورد استفاده قرار گیرد. قابلیت ردیابی برای زنجیره تأمین مواد غذایی ضروری است. چارچوب ارتباطی فعلی در اکوسیستم مواد غذایی، ردیابی را به یک کار وقت گیر تبدیل میکند، زیرا برخی از طرفها هنوز اطلاعات را روی کاغذ ردیابی میکنند.
ساختار «بلاکچین» تضمین میکند که نقاط داده میتوانند به طور ایمن توسط همه طرفهای زنجیره ارزش غذایی تولید و به اشتراک گذاشته شوند، یک سیستم پاسخگو و قابل ردیابی برای کشاورزی فرجام دیجیتالیزاسیون در کشاورزی است. البته موارد استفاده از بلاک چین در مواد غذایی فراتر از تضمین ایمنی مواد غذایی است. همچنین با ایجاد یک «دفتر کل در شبکه» و متعادل کردن قیمتگذاری در بازار، ارزش بازار فعلی را افزایش میدهد. مکانیسم سنتی قیمت برای خرید و فروش به جای اطلاعات ارائه شده توسط کل زنجیره ارزش، به قضاوت بازیگران درگیر متکی است. دسترسی به دادهها تصویری جامع از عرضه و تقاضای کالاهای اساسی ، بازاری با شفافیت بسیار زیاد ایجاد میکند. در حال حاضر برای تعیین قیمت جهانی غلات و نوسانات آنها پروفایلهای ریسک متفاوت IGC به ترتیب، از قیمتهای قراردادهای آتی (یعنی قراردادهایی با کوتاهترین زمان تا سررسید) معامله شده د CBOT که بخشی از CME است، استفاده میکنیم. اما تجزیه و تحلیل نوسانات قیمت مواد غذایی، نیاز به مشاهدات روزانه قیمت دارد. چنین دادههایی برای بازارهای لحظهای به ویژه در سطح جهانی در دسترس نیست.
کاهش مصرف گوشت قرمز در کشورهای پردرآمد
انتظار میرود تقاضا برای تولید غلات کاهش یابد، عمدتاً به این دلیل که سرانه مصرف غذای بیشتر غلات در بسیاری از کشورها به سطوح اشباع رسیده است. تا سال ۲۰۳۰، تخمین زده میشود که ۴۱ درصد از کل غلات تولیدی جهان فقط توسط انسان مصرف شود، ۳۷ درصد برای خوراک دام و بقیه برای سوختهای زیستی و سایر مقاصد صنعتی استفاده خواهد شد. رشد در تولید جهانی محصولات زراعی با پیشرفت در اصلاح نباتات و تغییر به سمت تکنیکهای تولید کارآمدتر حمایت میشود. علاوه بر این، افزایش مصرف شکر در سطح جهان عمدتاً به آفریقا و آسیا نسبت داده میشود. از سوی دیگر، کشورهای با درآمد بالا احتمالاً کاهش مداوم مصرف شکر را تجربه خواهند کرد. پیشبینی میشود مصرف سرانه گوشت در جهان ۰.۱ درصد در سال افزایش یابد که عمدتاً توسط کشورهای با درآمد متوسط و کمدرآمد افزایش مییابد. انتظار میرود که گوشت طیور تقریباً نیمی از افزایش کل تولید گوشت جهان را تا سال ۲۰۳۰ به خود اختصاص دهد. به ناگزیر روباتهای صنعت طیور هم در حال افزایش هستند و با معرفی فناوریهای جدید، شرکتها به طور فزایندهای از رباتها، هوش مصنوعی (AI) و اینترنت اشیا (IoT) در فرآیندهای تولید استفاده میکنند و در نتیجه نیاز به استخدام کارگران زراعی با مهارتهای پایین را کاهش میدهند.
افزایش جهانی مصرف گوشت مرغ
در حال حاضر، مرغ، گوشت مورد علاقه آمریکاییها و بخشهای گستردهای از خاورمیانه و اروپا است و از گوشت گاو و خوک پیشی گرفته است. مصرف سرانه مرغ در دهههای اخیر تقریباً دو برابر شده است، در حالی که مصرف گوشت گاو و خوک کاهش یا رکود داشته است. در سال ۲۰۰۷، ۳۶ میلیارد پوند مرغ در ایالات متحده تولید شد، در حالی که تولید گوشت گاو و خوک به ترتیب ۲۶ و ۲۱ میلیارد پوند بود. با افزایش تولید و مصرف، در حال حاضر بیشتر آمریکاییها نسبت به گذشته مرغ را خارج از خانه میخورند و به طور کلی مرغ فرآوری شده مصرف میکنند. در سال ۲۰۰۵، رستورانها ۴۵ درصد از مرغ مصرف شده را تشکیل میدادند (در مقایسه با ۲۵ درصد در سال ۱۹۷۰). بیش از نیمی از مصرف خارج از خانه در رستورانهای فستفود بود از سال ۲۰۱۹ تقاضا برای مرغ فرآوری شده نیز به شدت تغییر کرده است. مرغ فرآوری شده – قطعات بریده شده و محصولات فرآوری شده بیشتر (مثلاً نان شیرینی، نانهای غنی شده و ناگت) – سهم قابل توجهی از بازار داخلی را در اختیار دارد و کل مرغ تازه ای را که زمانی غالب بود بیرون میراند. این تغییرات به دور از خودکار بودن، نتیجه نوآوریهای تکنولوژیکی و سازمانی است که محصولات مرغ را در قرن گذشته ارزانتر، فراوانتر و متنوعتر کرده است.
این دگرگونی مستقیماً با ظهور شرکتهای پیشرو جدید و ساختارهای حاکمیتی در زنجیره ارزش مرغ مرتبط است. پیچیدگی فزاینده مرغ فرآوری شده باعث ایجاد مجموعهای از شرکتها به نام ادغام کننده و زنجیرهها شده است که به صورت عمودی از طریق مالکیت طیف گستردهای از فعالیتها از پرورش تا پردازش و توزیع را ادغام میکنند. تغییر از پخت مرغ درون خانه به «مصرف دور از خانه» به نفع زنجیرهها و غولهای فستفود مانند KFC و مکدونالدز بود که تقاضای انبوه آنها برای مرغ فرآوریشده نیازمند سطوح بالاتری از هماهنگی صریح توسط ادغامکنندگان زنجیرهها است.
آینده بازار کسب و کار طیور
بر اساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد درباره آینده مشاغل در سال ۲۰۲۳، انتظار میرود رباتهای انساننما و غیر انساننما در ۵ سال آینده شغلهای منفی را در صنعت طیور ایجاد کنند. دادههای فدراسیون بینالمللی رباتیک (IFR) نشان میدهد که موجودی عملیاتی رباتهای صنعتی تا سال ۲۰۲۴ به حدود ۳.۵ میلیون نفر رسیده است که ۱۵ درصد افزایش نسبت به سال گذشته نشان میدهد. در طول دهه گذشته، موجودی عملیاتی رباتهای صنعتی بیش از ۳ برابر شده و همچنان در حال رشد است. تنها در سال ۲۰۲۱، بیش از نیم میلیون ربات جدید توسط شرکتهای صنعتی به کار گرفته شدند. علاوه بر این، فناوریهای جدید تولیدی که توسط هوش مصنوعی و چاپ سهبعدی تقویت شدهاند منجر به «تولید قراردادی توزیعشده، سفارشیسازی انبوه و کالاییسازی تولید» میشود، از این رو شرکتها به دنبال مکانهای جدیدی برای ایجاد امکانات تولید مدولار و نزدیکتر به بازارهای نهایی خواهند بود.
پیشنهاد چیست؟
معتقدم کشورهای در حال توسعه نمیتوانند چندین دهه منتظر بمانند تا اقتصاد کشاورزی خود را متحول کنند. این کشورها میتوانند از طریق سیاستهای هوشمند و همکاری با ذینفعان ملی و بینالمللی از وابستگی اجتناب کنند، مرکز انجمن جهانی اقتصاد برای انقلاب صنعتی چهارم با مشارکت فعال چین، (C4IR) یک پلت فرم جهانی برای همکاری عمومی و خصوصی که به شکلدهی به توسعه و کاربرد فناوریهای نوظهور در بخش کشاورزی کمک میکند، فراهم آورده است. به عنوان مثال، ترکیه با اذعان به نیاز به حکمرانی چابک و با توجه به سرعت تغییر و دگرگونی در تمام جنبههای زندگی مرتبط با انقلاب صنعتی چهارم، در سال ۲۰۲۲ به شبکه C4IR پیوست تا پایگاه صنعتی خود را برای انقلاب تکنولوژیکی آماده کند. به هر حال انتظار میرود مناطقی که تحت فشار آب هستند مانند شمال آفریقا، خاورمیانه، غرب ایالات متحده، شمال چین، بخشهایی از هند و استرالیا به دلیل کمبود آب و فرسایش خاک با محدودیتهای شدید تولید مواد غذایی مواجه شوند. لذا برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار، باید تلاش بیشتری برای جذب سرمایهگذاری بخش خصوصی انجام شود به حداکثر رساندن سرمایه گذاری در زنجیره ارزش کشاورزی میتواند زندگی صدها هزار نفر از مردم فقیر را که عمدتاً برای امرار معاش به کشاورزی متکی هستند، بهبود ببخشد.
بهبود فضای مناسب برای سرمایه گذاری بخش خصوصی، استفاده هوشمندانه از منابع مالی عمومی و ترویج سرمایه گذاری مسئولانه میتواند به حداکثر رساندن منابع مالی برای توسعه کشاورزی کمک کند. افزایش سرمایه گذاری بخش خصوصی و تأمین مالی مربوط به آن مستلزم شناسایی و درک نارساییهای بازار است که در حال حاضر منجر به ارائه کالاها و خدمات خصوصی غیر بهینه برای دستیابی به اهداف کلیدی امنیت غذایی میشود. در جایی که بخش خصوصی در حال سرمایه گذاری در زنجیره ارزش کشاورزی است، ترویج سرمایه گذاری مسئولانه میتواند به افزایش اثرات توسعه کمک کند. افزایش در سرمایه گذاری خصوصی بیشتر مستلزم افزایش فضا برای فعالیتهای بخش خصوصی، بهبود سیاستها و محیط نظارتی و در نظر گرفتن گزینههایی برای استفاده از منابع مالی عمومی برای بهبود مشوقهای خصوصی و کاهش هزینهها و ریسکهای معاملاتی از جمله راه حلهای مالی ترکیبی است. در حالی که این اقدامات میتواند به سرمایه گذاری خصوصی بیشتر کمک کند، هنوز نیاز اساسی به افزایش بودجه و منابع عمومی برای تأمین مالی کالاهای اساسی و خدمات عمومی ضروری مانند توسعه سرمایه انسانی، تحقیقات و ترویج کشاورزی و زیرساختهای عمومی مکمل وجود دارد.