بانکبانک و بیمه

چرا حال بانک ها خوش نیست؟

عوامل متعدد از جمله بدهکاری،کاهش سود بانکی و موسسات مالی غیرمجاز همگی دست به دست هم داده اند تا این روزها حال سیستم بانکی خوش نباشد.

به گزارش پایگاه خبری آرمان اقتصادی،در این سالها وجود تحریم های بانکی ، بحرانهای مالی جهانی و ضعف های مدیریتی و فساد در شبکه بانکی نیز همه دست به دست هم داد تا سیستم بانکی هم اینک حال خوشی نداشته باشد .
اگرچه بر روی بدهی های بانکی اختلاف نظر و جود دارد اما در حال حاضر رقم معوقات بانکی حدود ۱۰۰هزار میلیارد تومان اعلام می شود .آمارها نیز نشان می دهد که مجموع مطالبات معوق شبکه بانکی از حدود ۷ هزار میلیارد تومان در سال ۸۴ با رشدی مرحله ای به ۸۲ هزار میلیارد تومان در سال ۹۲ رسید که این امر نشان دهنده رشد ۱۳ برابری معوقات است.
ولی الله سیف رئیس کل بانک مرکزی نیزچندی پیش اعلام کرد، حال نظام بانکی خوب نیست و تنگنای مالی موجب تشدید این وضعیت شده و ۴۵ درصد داراییهای بانکها منجمد است. نرخ سود بالا و سپرده گیری و فزونی تسهیلات دهی بر سپرده گذاری باعث شده عملیات بانکداری پیچیده تر از گذشته شود.
درچنین شرایطی جذب سپرده برای بانکها آنقدر مهم شده که که برخی از بانکها با اعمال روشهایی  مصوبه شورای پول و اعتبار درباره کاهش نرخ سود تسهیلات بانکی به ۱۸ درصد را دور می زنند که علت آن را می توان در هزینه بالای جذب سپرده مردم در سالهای گذشته جستجو کرد و به نظر می رسد با کاهش نرخ سود بانکی بسیاری از آنها زیانده شده اند .
در ادامه گفتگوی باشگاه خبرنگاران با ساسان شاه‌ویسی کارشناس اقتصادی در رابطه با مشکلات و مسائلی که این روزها گریبانگیر نظام بانکی شده می خوانید.

بسته شدن نماد بانک ها در بورس چه تاثیری بر عملکرد آنها دارد؟
این موضوع از دو جنبه مورد بررسی قرار گرفته است یکی از جنبه ساختار داخلی گروه‌های مختلف مالی که در بازار سرمایه حضور دارند و جنبه دوم نیز بر تغییرات و اثرگذاری‌های محیطی بیرونی است.به نظر می‌رسد در حال حاضر دو مسأله را پشت سر می‌گذاریم یکی تغییراتی که در داخل بانکها به چشم می‌خورد و برخی از بانکها با یکسری پارادایم های اقتصادی و اجتماعی مواجه هستند و یا گزارش‌هایی که موظف هستند به نهاد ناظر اعلام نمایند و این کار را انجام نمی دهند که مسأله نهاد ناظر به میان می‌آید. نهاد ناظر مؤظف به به رصد و پایش است و این موضوع به کارکرد و ساختار بازار سرمایه برمی‌گردد برخی از بازارها با یک رونق مواجه هستند مثل تغییرات نرخ ارز که موجب کشش‌پذیری بهتری برای آنها می‌شود.

مضرات کاهش سود بانکی – ورود منابع مالی به بانک ها کاهش یافته –چیست؟
تغییرات نرخ سپرده بانکها نیز نیز موجب تحریک‌پذیری مشتریان می‌شود که در این حالت نیز نهاد ناظر موظف است تا از تغییرات انحصاری که در آن بازار باید ایجاد شود جلوگیری کند.ارزیابی اولیه این است که متأسفانه یا خوشبختانه بانکها از شفافیت قابل قبولی برخوردار نیستند و این مسأله باعث می‌شود تا مورد توجه نهاد ناظر یا همان معاونت نظارتی بانک مرکزی قرار بگیرند. از آنجاییکه نحوه ثبت و ضبط و تنظیم صورت‌های مالی و همچنین استاندارد‌های گزارش نویسی حسابداری بانکها بیشتر مورد توجه نهاد نظارتی بانک مرکزی است این نهاد در عملکرد خود در این دوره تحولات بسیاری را ایجاد کرده است.عملکرد بانک مرکزی در این دوره قابل قبول است چرا که مجبور شده تا استاندارها و استانداردپذیری بانکهای عامل را بخصوص در بانکهای تجاری افزایش دهد در همین راستا با توجه به اینکه به چالش بسیار بزرگی همچون شبه پول مواجه است ضرورتاً باید این پوست اندازی را انجام دهد .

برای بانک های زیان ده چه فکری شده است؟
در این امر تدبیری اتفاق نیفتاده البته متأسفانه سیستم بانکی تا جایی بی تفاوت نسبت به موضوع باقی می‌ماند که هم به خود و هم به سپرده‌گذار زیان می‌رسانند و شبکه بانکی را به مخاطره می‌اندازند. در شبه پولها این موضوع به شدت مشاهده می‌شد که صندوقی که اصلاً چارچوب مشخصی ندارد و هیچ الزام قانونی هم ندارند دارای نقدینگی بالایی می‌شوند و کارکرد‌هایی پیدا می‌کنند که غیرواقعی است و این موضوع باعث می‌شود که در طول زمان دچار ورشکستگی می‌شود آن موقع بانک مرکزی به سراغ بانکهای معین می‌رود تا مشکل به وجود آمده را حل کنند.

واگذاری موسسات مالی ورشکسته به بانک ها در مشکلات آنها چه نقشی دارد؟
صرف نظر از اینکه واگذاری مؤسسات مالی ورشکسته به بانکها یک منافع درازمدتی را برای بانکهای معین بوجود می‌آورد اما یک چالش بسیار بزرگ است. و در بانکهای این رویه غیرقابل قبولی است.  این موضوع در بانکها و بیمه ها وجود دارد که به خاطر عملکرد نامناسب یکی از اعضا یک شبکه باید یک عضو دیگر تهدیدات سیستم آن را بپذیرد و این مسأله قابل قبول نیست. اینجاست که نظامات بانکداری دولتی بعنوان نهاد نظارتی و سیاست‌گذار باید ورود پیدا کند و نظارتش به گونه‌ای باشد که مردم به اعتبار وجود وی سپرده گذاری می‌کنند و بدلیل ایفای نقش ضاب توسط بانک مرکزی در آنجایی که جرائم بانکی رخ می‌دهد انتظار می رود تا این نهاد نظارتی پویاتر و پوششی تر و دانشی تر برخورد نماید.

رقابت های منفی بر سر جذب سپرده و ارائه سودهایی که از آن به سودهای موهومی  می شود چه تاثیری دارد؟
اذعان داریم که بانکداری ما بانکداری مدرن است اما به این صورت نیست در حوزه بانکداری باید بتوانیم به شکل واقعی مدرن شویم و در بسیاری از حوزه‌های اقتصادی با قابلیت و قابل قبول کردن نظامات شفافیت، امنیت را در داخل سیستم (مثل حسابرسی داخلی) و هم نظارت‌های کارامد بیرونی آنها را تقویت کنیم. بانکداری ایران از این فرصت‌ها بی‌بهره است به عبارتی نظام بانکداری بین‌المللی از برخی از نرم‌افزارها مثل بال۳ و بال۴ استفاده می‌کنند که ما نمی توانیم به آنها برسیم.ما  اولاً بر این باوریم با توجه به اینکه قدرت‌های بزرگ بانکی این موضوع را به ما تحمیل می‌کنند مثل FATF ، مبارزه با پولشویی و استانداردسازی نظامات بانکداری و … و دوماً از آنجا که به فکر امنیتی کردن محیط ملی مان هستیم نمیدانیم میخواهیم چه کنیم.
باید با خود روراست باشیم و تکلیف خود را بدانیم که می‌خواهیم با پولشویی مقابله کنیم یا خیر؟ میخواهیم استانداردهای نظارتهای داخلی و خارجی بانکداری را تقویت کنیم یا خیر؟ آیا باید اجازه دهیم تا بانکها به هر شکلی که دوست دارند ریسک کنند و سود دهند یا خیر؟آیا شده تا نظارتی بر صورتهای مالی بانکها انجام شود تا مشخص شود سودهای پرداختی بانکها در سه ماهه اول، شش ماهه اول، چگونه بوده است و این روند در کارکردهای قبلی این مجموعه به چه صورت بوده است؟

عبور حجم بدهی بانک ها به بانک مرکزی از مرز ۱۰۰ هزار میلیارد تومان موجب چه مشکلاتی شده است؟
ضمن احترام به بانک مرکزی که خیلی سعی می‌کند عملکرد و کارنامه خود را مقرون معرفی کند اما در عین حال روند بدهی به گونه ایست که بانک ها این پولهای بدهی  را به گردش در می‌آورند و خرج بالای خود را تأمین می‌کنند و در واقع با این امر برای خود فرصت سازی کنند هرچند بانک مرکزی فرصت سوزی می‌کند.باید گفت که این موضوع یک بده و بستان بانکی است؛ بانکها به بانک مرکزی بدهکارند و دولتها به بانکها نهایتاً در پایان خاص دوره های مالی هر سه یا چهارسال یکبار ارزش دارایی های خارجی به روز می‌شود و از این سمت تراز مالی به آن سمت تراز مالی می‌برند.
دولتها بوسیله شبه پول با بانکهای طلبکار تسویه می‌کنند و اینجاست که مردم از تغییرات و بالا رفتن ارزش دارایی‌های خارجی و ارزش پول ملی و کاهش ثروتشان متضرر می‌شوند. بنابراین هیچ کس حاضر نیست هزینه استهلاک این از دست رفتن را بپردازد و سرمایه از دست رفته مردم را جبران کند.نکته حائز اهمیت اینجاست که کسی حاضر به پاسخگویی نیست تا تکلیف این نرخ بدهی های مزمن مشخص شود نه دولت به بانکها و نه بانکها به بانک مرکزی و این موضوع با در نظر گرفتن کاهش سپرده قانونی در حال افزایش است .

 

همچنین بخوانید

دکمه بازگشت به بالا