بانکبانک و بیمه
تفاوتهای سیستم بانکی ایران و جهان
پس از گذشت سالها از پیریزی طرح اصلاح نظام بانکی، کارشناسان در مقایسه نظام بانکی ایران با نظام بینالمللی، از لزوم اجراییشدن هرچه سریعتر این طرح و نجات سیستم بانکی سخن میگویند.
به گزارش پایگاه خبری آرمان اقتصادی (armaneghtesadi.ir)،نجات بانکها از بنگاهداری و به تبع آن نجات اقتصاد و عرصه تولید و ایجاد فضای رقابتی سالم با خروج بانکها از حوزه سرمایهداری و سرمایهگذاری، خواسته منطقی و معقول فعالان اقتصادی و کارشناسان امر است. در این رابطه «آرمان» با الهوردی رجاییسلماسی، نخستین دبیرکل سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار تهران و کارشناس ارشد بانکی گفتوگو کرده است که میخوانید.
به نظر شما مهمترین تفاوتهای سیستم بانکی ایران و جهان که سبب بروز مشکلات در نظام بانکداری شده، چیست؟
از ابتدا بانکهای ما با تأسی از سیستم بانکداری بینالمللی تاسیس شده و کار کردهاند. اما تفاوتهایی که بین بانکهای ایران و بانکهای بینالمللی وجود دارد شاید بیشتر در ارکان و مدیریت این بانکها باشد. اکنون که اغلب بانکهای ایرانی الکترونیکی شدهاند فاصله چندانی با بانکهای خارجی ندارند اما یکی از تفاوتهای عمده، تعداد زیاد شعب بانکهاست که در ایران این تعداد بالاتر از حد معمول است. در هیچ جای جهان شما این تعداد شعبه برای یک بانک نمیبینید. هزینههایی که برای نوسازی شعب پرداخت میشود، بسیار بالاست. بانکهای خارجی این مقدار هزینه را به دلیل تعداد پایین شعب ندارند. در هر تصمیمگیری سود سهامداران در نظر گرفته میشود؛ یعنی اگر بخواهند هزینه کنند باید تمام افراد مسئول تصمیمگیری کنند و تصمیمها به یک فرد محول نشده است. تفاوت دیگر در نرخ سود و تورم است. نرخ تورم ایران در قیاس با کشورهای اروپایی بسیار بالاست. به تبع تورم بالا در ایران، نرخ سود پرداختی هم بالاتر است. اگر در یک کشور نرخ تورم ۵/۲درصد باشد، سود بانکی هم ۵/۲ تا سه درصد است و این شیوه در بلندمدت اجرایی میشود و دچار تغییرات ناگهانی نیست. دیگر اینکه بازارهای مالی در جهان به نرخ بهره بسیار حساساند. اگر در بازار بینالمللی رشد اقتصاد کند شده باشد، با افزودن ۲۵/۰درصد یا ۵/۰درصد به نرخ بهره، در سیستم هیجان ایجاد میکنند. یعنی نرخ رشد را بالا میبرند. بازارهای بینالمللی با انتشار اوراق و افزایش و کاهش نرخ بهره، رشد اقتصادی و نرخ تورم را کنترل کرده و سیاستهای انقباضی و انبساطی اعمال میکنند. اما متاسفانه در ایران این ابزار وجود ندارد. همچنین در بازارهای مالی اروپایی وقتی مقرراتی وضع میشود همه فعالان این عرصه و بانکها ملزم به رعایت آن هستند اما در کشور ما اینگونه نیست و برخی بانکها از قانون تبعیت نمیکنند. یکی از مثالهای آن همین موسسات غیرمجازی بود که آسیب زیادی به اقتصاد وارد کرد.
اصلیترین مشکلات نظام بانکی را در چه مواردی میبینید؟
یکی از مشکلات سیستم ما مقررات گوناگون است. به عنوان مثال یک فعال در بخش بانکداری خصوصی، انتظار دارد بتواند تا حدی در سیاستگذاری نقش داشته باشد. بانک مرکزی ضمن آنکه ناظر است، سیاستگذار هم هست. بانک مرکزی میتواند در پروسه سیاستگذاری از سیستم بانکی هم نظرخواهی کند تا اگر بعدا مقرراتی را وضع کرد، در صورت عدم رعایت بانکها بتواند با آنها به راحتی برخورد کند چراکه خود این بانکها در وضع سیاستها نقش داشتهاند. ضمن آنکه ممکن است قوانینی که بانک مرکزی به تنهایی وضع میکند از لحاظ کارشناسی دچار اشکالاتی باشد. همچنین بانک مرکزی باید از ابزار نظارتی خود برای کنترل بانکها و رعایت قوانین مصوب استفاده کند. برای مثال در باب نرخ سود سپرده مشکلی وجود دارد و آن اینکه بانک مرکزی نرخی را قرار داده و همه بانکها را موظف کرده است تا از آن پیروی کنند. اما در این میان برخی بانکها این سقف را رعایت نمیکنند و مردم در سپردهگذاری بلاتکلیف میشوند. معضلی که اکنون نیز شاهد آن هستیم و میبینیم که بانکی ۱۸درصد سود میدهد و بانک دیگر تا ۲۳درصد؛ در حالیکه سقف بانک مرکزی پایینتر است. همچنین مردم به دلیل ناآشنایی با مفهوم ریسک، سرمایه خود را به بانکی میسپارند که سود بیشتری میدهد. کما اینکه در موضوع موسسات غیرمجاز هم این مشکل ایجاد شد که مردم به دلیل سود کلان موسسات، سرمایههای خود را از بانکها بیرون کشیدند و به این موسسات غیرمجاز که مورد تایید بانک مرکزی هم نبودند سپردند و به این ترتیب مشکلات زیادی برای مردم و کشور ایجاد شد که هنوز هم ادامه دارد. اگر واقعا کنترلها شدید باشد و هنگامیکه مقرراتی را وضع میکنیم افراد مقیدی در تمامی دستگاههای حکومتی باشند که این مقررات را به درستی رعایت کنند، چنین مشکلاتی ایجاد نمیشود.
یکی از مشکلات بزرگی که درباره آن بسیار صحبت شده، بنگاهداری بانکهاست. شما این امر را چگونه آسیبشناسی میکنید؟
بله، مشکل بزرگی که در سیستم بانکداری ایران وجود دارد، بنگاهداری بانکهاست. بانک در حقیقت واسطهگر است یعنی باید واسطه بین سپردهگذار و تسهیلاتگیرنده باشد. مردم پسانداز خود را نزد بانکها میگذارند تا قطرهقطره دریا شود، سپس بانکها از این منابع به واحدهای تولیدی، کاسبان و بازرگانان یا برای خرید مسکن و جهیزیه به مردم، وام میدهند. در حالیکه اکنون بانکها خودشان بنگاهدار و شرکتدار شدهاند. به جای اینکه این پولها را در اقتصاد مصرف کرده و در اختیار واحدهای تولیدی قرار دهند، خودشان شرکت تشکیل دادهاند، ساختمان خریداری کردهاند، مال ساختهاند، برج احداث کردهاند و خودشان همهکاره شدهاند الا واسطهگر. وقتی بانک با چنین قدرت مالی پشت یک شرکت قرار بگیرد، بدیهی است که شرکتهای دیگر توان رقابت با آن را نخواهند داشت. صحبت مسئولان هم بر همین اساس است و خواستار آن هستند که بانکها بنگاهداری را رها کرده و داراییهای خود را بفروشند و این منابع را به مصرف اقتصاد رسانده و به صورت تسهیلات در اختیار واحدهای تولیدی قرار دهند. این بزرگترین مشکل بانکی در ایران است. از سوی دیگر بانکها امکانات مالی نقدی زیادی برای تسهیلاتدهی ندارند و حتی ممکن است به دلیل عدم کنترل بانکها و رعایتنشدن اصول تسهیلاتدهی، کسی که تسهیلات کلان دریافت کرده است آن را وارد بخش مورد نظر نکرده باشد؛ اکنون بسیاری از مطالبات بانکها به همین دلیل معوق شده است. یک مشکل دیگر بانکها داراییهای سمی است. بانکها داراییهایی در ترازنامهها دارند که واقعیت ندارد و مدام سود آن را هم محاسبه میکنند؛ این دست از بانکها به تدریج از درون متلاشی شده و از ریشه آسیب خواهند دید و در آینده نه داراییهایشان پاسخگوی بدهیشان خواهد بود و نه میتوانند سپردهها و سودشان را پرداخت کنند. بنابراین یکی از مشکلات کنونی بانک مرکزی این است که باید هرچه زودتر برای اصلاح بانکها اقدام کنند و بانکهایی که زیانده هستند را شناسایی کرده و اگر مشکل از مدیریت آنهاست، تغییر ایجاد شود. برخی از بانکها هم هستند که ترازنامهها و صورتهای مالی آنها درست تنظیم نشده است و شفافیت لازم اجرایی نشده و حسابرسان هم گزارش خود را مشروط یا ردشده اعلام کردهاند و اکنون در بانک مرکزی دچار مشکل هستند.
راهکار شما در این شرایط چیست؟
اینها مشکلاتی است که در بانکها وجود دارد و باید زودتر تکلیف آن مشخص شود. مردم اکنون نگران و بلاتکلیف هستند و نمیدانند پول خود را در کدام بانک سرمایهگذاری کنند. نیاز است که بانک مرکزی به قول و وعده خود در رتبهبندی بانکها عمل کند و مردم را از این بلاتکلیفی خارج کند. در صورت انجام اصلاحات در نظام بانکی، علاوه بر رفع مشکلات بانکها، وضعیت مردم هم اصلاح خواهد شد. اصلاح نظام بانکی یک مبحث مهم و اساسی است.